فائزون|نقش جهاد سازندگی استان سیستان و بلوچستان در دفاع مقدس/ شدت درخواست برای حضور به جبهه ها/ بر اساس قرعه تعدادی، عازم جبهه می شدند

نقش جهاد سازندگی استان سیستان و بلوچستان در دفاع مقدس/ شدت درخواست برای حضور به جبهه ها/ بر اساس قرعه تعدادی، عازم جبهه می شدند

نیروهای جهاد سازندگی استان سیستان و بلوچستان در جبهة سازندگی استان دخیل بودند. به‌ویژه مدیران جهاد که توسط مسئولان مرکز‌ از عزیمت به جبهه‌ها بازداشته شدند؛ اما شدت درخواست برای حضور به جبهه‌ها‌ گاهی به‌حدی بود که مسئولان امر که هم باید پروژه‌های سازندگی روستاها را مدیریت می‌کردند و هم نگاهی به جبهه می‌داشتند، براساس قرعه‌ تعدادی را به جبهه‌ها اعزام می‌کردند.

کدخبر : 30332 | تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۹/۲۶|۱۰:۱۱

به گزارش فائزون،‌ در بهمن 1357 تحولی عظیم و شگرف به فرمایش رهبر‌ کبیر‌ انقلاب و بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی (ره) رخ دارد که از آن می‌توان به‌عنوانِ «معجزة الهی در تاریخ ایران و جهان اسلام» یاد کرد که همگان را به حیرت واداشت. وقوع این انقلاب در منطقة‌ حساس و استراتژیک خاورمیانه که جزیرة ثبات آمریکا به‌شمار می‌رفت و رژیم شاه به‌عنوانِ ژاندارم و حافظ منابع استکبار جهانی عمل می‌کرد، موجبات فروپاشی موازنة قدرت و تحولات‌ عمیق در کل‌ منطقه را فراهم آورد، به‌گونه‌ای که دشمنان انقلاب آن را یک «زلزله» و «مهم‌ترین واقعة سیاسی قرن بیستم» تلقی کردند.

استکبار جهانی از همان بدو پیروزی انقلاب درصدد مخالفت، انحراف و نابودی انقلاب برآمد و با توطئه‌های مختلف، از توطئة گروهک‌های وابسته در داخل کشور گرفته‌ تا تجاوز آمریکا به طبس، درصدد فروپاشی انقلاب برآمد که به فضل الهی، همة این توطئه‌ها نقشِ‌برآب شد و پایه‌های حکومتی جمهوری اسلامی، روز‌به‌روز قوی‌تر و مستحکم‌تر شد؛ ازاین‌رو، آخرین حربة استکبار، جنگ عراق علیه ایران بود که با تجاوز ناگهانی و از پیش برنامه‌ریزی شدة دولت عراق، در 31 شهریور 1359 آغاز شد. با شروع جنگ تحمیلی، نظام نوپای مقدس اسلامی ایران با اتکا به نیروی لایزال الهی و با عزمی ملی، در یک حماسة شور و غیرت وارد میدان عمل و جهاد شد و دشمنی که با وعده‌های استکبار جهانی و به امید تصرف سه‌روزة تهران، یورش ناجوانمردانة خود را به مرزهای میهن اسلامی آغاز کرده بود، به لطف بی‌کران الهی و رهبری‌های زیرکانة امام فقید(ره) و عزم و ارادة پولادین امّت خداجو و بیدار‌دل ایران اسلامی، نسبت‌به اجرای طرح‌های شوم خود ناامید شد‌ و نیروهای وسیعی از دشمن بعثی توسط نیروهای اسلام منهدم شدند.

تمامی این فتوحات و حماسه‌آفرینی‌ها، در سایة دلاوری‌ها و رشادت‌های مردم غیور ایران و فرزندان انقلاب، که در نهادهای مردمی و انقلابی همچون سپاه پاسداران، بسیج مستضعفین و جهاد سازندگی تبلور یافته بود، به‌دست آمد. نهادهای انقلاب که به‌منظورِ پاسداری از اهداف و ارزش‌های انقلاب و ناتوانی سیستم باقی‌ماندة رژیم گذشته، یکی پس از دیگری به فرمان امام امّت(ره) تشکیل شدند، در صحنه‌های مختلف وارد عمل شده و در انجام وظایف خطیر خود‌ از تلاش‌های شبانه‌روزی دریغ نورزیدند. در حماسة دفاع مقدس نیز این فرزندان برومند انقلاب، متشکل از نهادهای انقلابی بودند که بلافاصله براساس تکلیف و وظیفة شرعی خود، به‌منظورِ دفاع از ارزش‌ها و آرمان‌های الهی انقلاب و اطاعت از فرامین مقام معظم ولایت فقیه‌ در جبهه‌ها حاضر شدند و حماسه‌های سترگی را بر لوح زرّین تاریخ انقلاب اسلامی نگاشتند که خود متضمن تداوم انقلاب اصیل اسلامی ایران است و عزت و کرامت‌بخشیدن به انسان و استقلال و آزادی کشور و رهایی از سلطة بیگانگان، از اهداف والای آن به‌شمار می‌رود.

جهاد سازندگی که از متن توده‌های میلیونی امت حزب‌الله به فرمان مؤسس نهادهای انقلابی، حضرت امام خمینی(ره) تشکیل شده بود، از‌جمله نهادهای انقلابی ‌و ‌مردمی بود که بلافاصله با بسیج نیروهای خود و سازمان‌دهی نیروهای مردمی‌ وارد میدان نبرد شد. حضور جهادگران در نقطه‌نقطة استان محرومی مثل سیستان و بلوچستان، اگرچه خود یک جهاد بزرگ به‌منظور سازندگی بود؛ اما جهادگران این استان بر این باور بودند که برای حراست از کلّیّت نظام و موجودیت انقلاب اسلامی، باید از جان و مال خویش گذشت و در خط مقدّم مبارزه با متجاوزان و دشمنان کشور در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل حضور یافت. آن ایثارگران، در میدان رزم و پیکار با دشمن، نه تسلیم تاریکی شب شدند و نه به کار روز بسنده کردند. حضورشان در جبهه‌های جنگ مانع از حضورشان در اقصی‌نقاط استان پهناور سیستان و بلوچستان نشد. در‌واقع آنها علاوه‌بر حضور چشم‌گیر در مناطق عملیاتی غرب و جنوب، در میدانی به وسعت استان نیز با جهل و ظلم، فقر و نادانی و دسیسه‌های استکبار در جبهة جنوب ‌شرق کشور حضوری مستمر داشتند.

جهاد سازندگی استان سیستان و بلوچستان، با ایجاد واحد پشتیبانی جنگ، به سازمان‌دهی «گروهان‌های انصار» پرداخت و نیروهای مردمیِ دارای تخصص‌های فنی و همچنین ماشین‌آلات سنگین از‌قبیلِ بولدوزر و لودر و به‌ویژه کمپرسی‌های مردمی را سامان داد و با توجه به نیاز قرارگاه‌های پنج‌گانة کربلا، نجف، حمزه، نوح‌ نبی(ع) و رمضان، نسبت‌به اعزام نیرو و امکانات و تجهیزات مورد‌نیاز اقدام کردند. واحد پشتیبانی جنگ، با ایجاد شبکة وسیع مردمی و اداری، همة روستاها و شهرهای استان را به پایگاهی برای جمع‌آوری کمک‌های نقدی و غیر‌نقدی مردمی، انجام فعالیت‌های فرهنگی برای زدودن تابوی جنگ، جبهه‌هراسی، متقاعدسازی و آماده‌سازی، ثبت‌نام و اعزام نیرو به جبهه‌ها تبدیل کرده و در این وادی‌ به توفیقات شایانی دست یافت.

مرکز هماهنگی شوراهای اسلامی روستایی، با استفاده از حضور شوراها به‌عنوان صالحان، معتمدان و متنفذان روستاها، نسبت‌به راه‌اندازی «مقر والفجر» در منطقة‌ جنگی بستان و سپس در منطقة‌ آبادان اقدام کردند و سپس اعضای شوراهای اسلامی روستاهای استان را به‌نوبت و براساس یک برنامة مدوّن به جبهه‌ها اعزام کردند و عملاً هر عضو شورا را به‌عنوان یک «مبلّغ جبهه» تربیت کردند، تا روستاییان را برای کمک و حضور در جبهه ‌یاری رسانند.

در این گفتار، بخشی از فعالیت‌های جهاد سازندگی در جبهه‌های نبرد و همین‌طور نقش جهاد سازندگی در پشت جبهه، به اختصار تقدیم می‌شود و علاقمندان به تاریخ دفاع مقدس را برای دسترسی به مستندات و جزئیات این مبحث، به نسخ دیگری از انتشارات مربوط به سنگرسازان بی‌سنگر سیستان و بلوچستان، ارجاع می‌دهیم.

با آغاز‌به‌کار نهاد مقدس جهاد سازندگی در استان سیستان و بلوچستان در 27 خرداد 1357 خیل عظیمی از جهادگران عاشق خدمت به محرومان، به کمک روستاییان این استان شتافتند و جمع کثیری از جهادگران بومی آنان را در حلقة حمایت خود گرفته و تشکیلاتی را بنیاد نهادند که با هدایت حضرت امام خمینی(ره) خدمات زائدالوصفی ارائه دادند.

هنوز جنگ عراق علیه کشورمان آغاز نشده بود که جهادگران این استان بنا به احساس مسئولیتی که داشتند، برای مبازره با گروهک‌های معاند نظام به کردستان اعزام شدند. با آغاز جنگ، اولین نهادی که به کمک مردم مرزنشین و جنگ‌زده شتافت، جهاد سازندگی بود. باید در مناطق جنگی خانه‌های روستاهایی کاملاً تخلیه شده و به امور بهداشتی و کشاورزی مردم منطقه رسیدگی و شهرها و روستاها سنگربندی می‌شد؛ بنابراین‌ هم‌زمان با شروع جنگ، جهاد سازندگی بدون داشتن وظیفة تعریف‌شده و تشکیلاتی برای این کار، به‌صورتِ خودجوش عملاً وارد فعالیت‌های مربوط به دفاع مقدس شد و در همین برهه، جمع کثیری از جهادگران جهاد سازندگی استان سیستان و بلوچستان به کمک همتایان خود به مناطق جنگی شتافتند.

از اوایل سال 1365 تشکیلات جهاد سازندگی در جبهه‌های نبرد در قالب قرارگاه‌های چهارگانه به‌صورتِ تیپ، گردان و گروهان‌های مهندسی رزمی‌ شکل گرفت. براین‌اساس، جهاد سازندگی استان سیستان و بلوچستان و استان خراسان بزرگ در قالب تیپِ «ثامن‌الائمه» سازمان‌دهی شدند که از سه گردان تشکیل شده بود: «گردان موسی‌بن‌جعفر(ع)»، «گردان امام‌رضا(ع)»، «گردان جواد‌الائمه(ع)». هر‌کدام از گردان‌ها نیز به تعدادی گروهان و دسته تقسیم شده و عملاً تشکیلات نظامی، مهندسی و رزمی به خود گرفتند؛ اما فعالیت‌های جهاد سازندگی در رابطه با دفاع مقدس، منوط به حوزة وظیفه‌ای این تشکیلات نبود؛ پشت جبهه‌ها نیز کار پشتیبانی از جبهه‌ها را انجام می‌دادند. با توجه به تنوع این فعالیت‌ها، به تشریح عملکرد جهاد سازندگی می‌پردازیم:

اعزام جهاد‌گران جهاد سازندگی به جبهه

از مهم‌ترین فعالیت‌های پشتیبانی و مهندسی جنگ توسط جهاد سازندگی استان می‌توان به اعزام نیروی انسانی مورد‌نیاز جبهه‌های نبرد، ساخت قرارگاه‌های جنگی و همچنین ستاد پشتیبانی و مهندسی رزمی جنگ اشاره کرد. جهاد سازندگی (دفتر مرکزی) به‌طور مرتب، تعداد نیروهای مورد‌‌نیاز و سطوح تخصصی آنها را به استان‌ها ابلاغ می‌کرد و درخواست می‌شد که این نیروها اعزام شوند. از سویی گردان مهندسی رزمی توسط جهاد سازندگی استان نیز به‌طور مستمر در قالب سازمان‌ نیاز به نیرو داشت که می‌بایست تأمین می‌شد.

نیروهای جهاد سازندگی استان سیستان و بلوچستان در جبهة سازندگی استان دخیل بودند. به‌ویژه مدیران جهاد که توسط مسئولان مرکز‌ از عزیمت به جبهه‌ها بازداشته شدند؛ اما شدت درخواست برای حضور به جبهه‌ها‌ گاهی به‌حدی بود که مسئولان امر که هم باید پروژه‌های سازندگی روستاها را مدیریت می‌کردند و هم نگاهی به جبهه می‌داشتند، براساس قرعه‌ تعدادی را به جبهه‌ها اعزام می‌کردند. نیروهای جهاد سازندگی‌ دو دسته بودند؛ یک دسته نیروهای قراردادی و رسمی و دستة دیگر مشمولینی که تعهد پنج سالة خدمت در جهاد سازندگی داشتند. هر نفر جهادگر می‌بایست حداقل یک دورة 45 روزه به جبهه اعزام می‌شد. جهادگران استان، در دوران دفاع مقدس از‌طریقِ جهاد سازندگی و همچنین سایر ارگان‌های اعزام‌کننده به جبهه‌های نبرد اعزام می‌شدند که تعداد آنها 1260 نفر بود.

یکی از اقشاری که در ارتباط با پشتیبانی از دفاع مقدس، علی‌رغم تنگ‌دستی اهتمام مضاعفی داشتند، روستاییان استان بودند. درحالی‌که هنوز روستاهای استان در فقر به ارث رسیده از رژیم طاغوت دست‌و‌پا می‌زدند، جنگ به امت مسلمان ایران تحمیل شد. روستاییان هنوز به‌لحاظِ توسعه در وضعیتی رقّت‌بار زندگی می‌کردند؛ اما تا صحبت از جبهه‌های نبرد می‌شد، خود را مدیون انقلاب و اسلام می‌دانستند و هرآنچه در توان داشتند، برای جبهه اهدا می‌کردند. از‌آنجایی‌که روستاییان به کشاورزی و دامداری اشتغال داشتند، یکی از اقلام مهم اهدایی به جبهه‌ها توسط آنان دام‌ بود؛ اعم‌از شتر، گاو، گوساله، گوسفند و بز که در اختیار جهادگران قرار می‌گرفت. جهاد سازندگی استان سیستان و بلوچستان نیز به‌منظورِ نگهداری، پروار و آماده‌سازی این دام‌ها و احیاناً کشتارشان و درنهایت ارسال به مناطق جنگی، یک واحد دامداری در حاشیة شهر زاهدان، حوالی میدان راه ‌و ‌ترابری فعلی، احداث کرد و در طول دوران جنگ آن را اداره می‌کرد. دام‌های اهدایی از روستاها به مراکز شهرستان‌ها و از آنجا نیز به مراکز استان هدایت و در این دامداری نگهداری، پروار و درنهایت به جبهه‌ها ارسال می‌شد. در طول دوران دفاع مقدس، جهاد سازندگی استان 284 نفر شتر، 589 رأس گاو و 4756 رأس گوسفند و بز را در این دامداری پروار و به جبهه‌ها ارسال کرده است.

واحد پشتیبانی جنگ خواهران

اقلام متعدد و متنوع کمک‌های مردمی که از شهرستان‌ها به مرکز استان ارسال می‌شد، به‌صورت فلّه‌ای بود. کشاورزان از بضاعت محصولات تولیدی کشاورزی خود اقلامی را اهدا می‌کردند. در شهرها، مغازه‌داران و شهروندان، اقلام متنوعی از‌قبیلِ خشکبار، آجیل، پارچه و... را هدیه می‌کردند که وقتی این کمک‌ها در مرکز استان‌ تجمع می‌یافت، قابل توجه بود. از سویی تعداد زیادی از خواهران، به ستادهای پشتیبانی جنگ مراجعه می‌کردند و درخواست داشتند که به‌نحوی کمکی در این‌ خصوص انجام دهند. با وجود این، واحد خواهران پشتیبانی جنگ توسط جهاد سازندگی در مرکز استان و همچنین در شهرستان زابل ایجاد شده بود. تعدادی از این خواهران به خیاطی و دوختن پارچه‌ها مشغول بودند و تعدادی نیز روزانه گرد هم آمده و به بسته‌بندی اجناس اهدایی و یا بافندگی می‌پرداختند. خواهران شاغل در این واحد، عمدتاً به‌صورتِ افتخاری مشغول به همکاری می‌شدند، به مدارس عزیمت و سخنرانی می‌کردند و دانش‌آموزان را به جمع‌آوری کمک‌های جنسی و نقدی خانواده‌هایشان، ترغیب می‌کردند.

اعزام کمپرسی‌های مردمی به جبهه

واحد اعزام کمپرسی بر‌اساس بخشنامة هیأت وزیران در سال 1362 کار خود را شروع کرد. پس از ابلاغ بخشنامه، تمام واحدهای پشتیبانی جنگ توسط جهاد سازندگی مأموریت یافتند که واحدی باعنوانِ «اعزام کمپرسی» دایر کنند، برای همة کمپرسی‌های مردمی از هر نوع و مدل، پرونده تشکیل دهند و کارت نوبت‌بندی اعزام‌ برای آنها صادر کنند. هر کمپرسی می‌بایست سالی 15 روز به‌همراه کاروان مردمی به جبهه‌ها اعزام می‌شد و پس از اتمام مأموریت به مرکز استان مراجعه و برگ تسویه‌حساب دریافت می‌‌کردند و به شهرستان‌های محل اعزام باز‌می‌گشتند.

از‌طریقِ ژاندارمری کل کشور به همة اداره‌های راهنمایی ‌و ‌رانندگی و همچنین واحدهای ژاندارمری در پاسگاه‌ها و کلانتری‌ها بخشنامه‌ای صادر شده بود که هر کمپرسی در سطح شهرستان‌ها و روستاهای استان حرکت می‌کرد، می‌بایست کارت نوبت‌بندی اعزام به جبهه می‌داشت، در غیر این صورت‌ متوقف می‌شد. این کمپرسی‌ها به مناطق جنگی اعزام می‌شد و در حمل و انباشت مصالح برای احداث جاده‌های مواصلاتی و سایر فعالیت‌های مهندسی رزمی توسط جهاد سازندگی به‌کارگیری می‌شدند. در طول ایام مأموریت در جبهه‌، چنانچه به دستگاه‌ها لطمه‌ای وارد می‌شد، خسارت آن را جهاد سازندگی پرداخت می‌کرد و سوخت و لاستیک نیز به آنها داده می‌شد. اگر رانندگان دچار سانحه می‌شدند، با آنها مثل سایر رزمندگان رفتار می‌شد. طی دوران دفاع مقدس، جهاد سازندگی استان سیستان و بلوچستان موفق به اعزام 2840 نوبت دستگاه کمپرسی از مردم استان به جبهه‌های نبرد بوده است.

راه‌اندازی تعمیرگاه خودرو در جبهه

جهاد سازندگی صرف‌نظر از سازمان مربوط و خودروهایی که در مناطق عملیاتی تردد می‌کردند، تعمیرگاه‌هایی دایر و با استفاده از مکانیک‌های زبدۀ اعزامی به جبهه، همة خودروهای سبک و نیمه‌سنگین را تعمیر و راه‌اندازی می‌کرد و این موضوع یکی از بزرگ‌ترین خدماتی بود که هم به گردان‌های مهندسی رزمی خود و هم به خودروهای ارتش و سپاه پاسداران‌ ارائه می‌کرد. جهاد سازندگی استان سیستان و بلوچستان در این خصوص موفق بود تعداد 5 تعمیرگاه را در مناطق عملیاتی فاو، مجنون و هویزه دایر و اداره کند.

راه‌اندازی ایستگاه‌های صلواتی در جبهه

در محورهای عملیاتی و در محل‌هایی که رزمندگان تردد می‌کردند، ایستگاه‌هایی به‌صورت ثابت دایر می‌شد که صرف‌نظر از وابستگی سازمانی رزمندگان و اینکه از کدام شهرستان و استان و ارگان هستند، خدماتی را به‌طور رایگان به آنها ارائه می‌‌کرد. بعضی از ایستگاه‌ها، چای، شیر و نوشیدنی‌هایی از این قبیل و همچنین نان خشک، بیسکویت و کیک و آجیل به رزمندگان عرضه می‌کردند و آنها در قبال دریافت خدمات، باید بر «محمد و آل‌محمد» صلوات می‌فرستادند؛ بنابراین، صلوات‌های مکرر و بلند، فضای این ایستگاه‌ها را معطر کرده بود. بعضی از ایستگاه‌ها نیز جنبة ارائة خدمات تخصصی داشت؛ مثلاً آرایشگاه صلواتی، کفاشی صلواتی، چراغ‌سازی صلواتی، حمام صلواتی، خیاطی صلواتی، یخ صلواتی و نانوایی صلواتی. با این توصیف، هر فردی‌ با هر تخصص و حرفه‌ای که داشت به جبهه‌ها آمده و جهاد سازندگی هم زمینة ارائة خدمت به رزمندگان را فراهم کرده بود. جهاد سازندگی سیستان و بلوچستان، مجموعاً چهار ایستگاه صلواتی را در محورهای مورد‌نظر خود دایر و آن را به‌طور مستمر پشتیبانی و اداره می‌کرد.

آب‌رسانی با تانکر در جبهه

تأمین آب شرب رزمندگان به‌وسیلة تانکرهای آب‌رسان انجام می‌شد؛ بدین‌صورت‌که آب شرب بهداشتی از محل‌های برداشت اخذ و به‌وسیلة این تانکرها در طول خطوط عملیاتی و مقرهای رزمندگان، داخل تانکرهای ثابت تخلیه می‌شد و رزمندگان از آن برای شرب و استحمام استفاده می‌کردند. تعداد 200 دستگاه تانکر آب‌رسان، توسط جهاد سازندگی استان سیستان و بلوچستان در مناطق عملیاتی خدمت می‌‌کردند.

اعزام ماشین‌آلات سبک و موتورسیکلت به جبهه

در طول دوران دفاع مقدس، تعداد 1000 دستگاه ماشین سبک از اداره‌‌‌ها و مردم، برای بهره‌برداری‌ به جبهه‌های نبرد اعزام می‌شدند. این ماشین‌ها متعلق به مردم بودند که یا به جبهه‌ها اهدا می‌شد و برای همیشه در جبهه‌ها استقرار می‌یافت، و یا به‌صورت نوبتی در جبهه‌ها به‌کار گرفته می‌شد، یا خودروهای دولتی از سازمان‌های مختلف که با راننده اعزام می‌شد و در فعالیت‌های مختلف مهندسی رزمی مورد استفاده قرار می‌گرفت.

بهداشت و درمان در جبهه

جهاد سازندگی استان 600 باب حمام صحرایی را برای رزمندگان اسلام، احداث و 10 بیمارستان و اورژانس صحرایی در مناطق مختلف عملیاتی راه‌اندازی کرد و با استفاده از آمبولانس‌های اعزامی به جبهه‌ها، 900 نفر از مجروحان را منتقل کردند.

واحد جوشکاری در جبهه

در شهر زاهدان، یک واحد جوشکاری دایر شده بود که علاوه‌بر تولید در و پنجره‌های ساختمانی و تابلوهای راهنمای پروژه‌ها و سایر تولیدات مورد‌نیاز برای طرح‌های عمرانی استان، نسبت‌به ساخت حمام صحرایی، آشپزخانه‌های سیّار و ثابت، توالت‌های صحرایی، تانکرهای ثابت و سیّار و سایر اقلام مورد‌نیاز‌ اقدام کرده و آنها را در قالب کاروان کمک‌های مردمی به جبهه‌های نبرد ارسال می‌کرد. تعداد 3000 سنگر فلزی توسط همین واحد ساخته و در جبهه‌های نبرد راه‌اندازی و مورد استفاده قرار گرفت.

کارخانة آبلیموگیری در پشت جبهه

دو کارخانة آبلیموگیری‌ توسط جهاد سازندگی در شهرهای نیکشهر و قصرقند راه‌اندازی و مورد بهره‌برداری قرار ‌‌گرفت. بخشی از کمک‌های نقدی مردم‌، برای خرید آبلیمو از این کارخانه اختصاص می‌یافت. بخشی از لیموهای کمکی مردم منطقه نیز تبدیل به آبلیمو می‌شد و با توجه به نیاز جبهه‌های نبرد به آنجا فرستاده می‌شد.

آن زمان، منطقة‌ نیکشهر و قصرقند به دلایل مختلف از‌‌جمله یارگیری صدامیان و منافقان در کشور پاکستان و ایجاد عملیات ایذایی، نسبت‌به سایر نقاط استان ناامن‌تر بود و راه‌بری این کارخانه‌ها را عملاً با مشکلاتی روبه‌رو کرده بود. برای تأمین لیموهای مورد‌نیاز،‌ که مواد اولیة این کارخانه‌ها را تشکیل می‌دادند، نیروهای جهادی می‌بایست به دورترین نقاط و در درّه‌های ناامن و بعضاً بسیار کم‌تردد‌ حضور می‌یافتند و این موقعیت، بهترین نقطه برای ضربه‌زدن نیروهای دشمن به نظام بود که حوادثی هم به وقوع می‌پیوست و جهادگر عزیز محمد ذوالفقاری در منطقة‌ توتان مهمدان در بخش بنت نیکشهر به شهادت رسید و رحیم‌بخش داوودی، جهادگر بلوچ به‌شدت از ناحیة فک و صورت مجروح شد؛ اما این‌گونه عملیات ایذایی، سد راه جهادگران نشد و همواره این کارخانه‌ها به تولید و ارسال آبلیمو به جبهه‌ها مشغول بودند.

احداث جاده‌های مواصلاتی و سنگر در جبهه

نزدیک به 800 کیلومتر جاده در محورهای مختلف به‌منظورِ ایجاد سهولت در عملیات رزمندگان و 500 سنگر بتونی و 800 سنگر با گونی و همچنین 1000 کیلومتر خاک‌ریز توسط سنگرسازان بی‌سنگر این استان، احداث شده‌بود که بخشی از این فعالیت‌ها مختصراً تشریح می‌شود:

عملیات کربلای 5

مهندس احمد بهیاری از جهادگران استان سیستان و بلوچستان، یکی از فرماندهان گردان مهندسی رزمی در این عملیات بوده است که به‌همراه تعدادی از رزمندگان جهادگر به لشکر نجف اشرف مأمور شده بودند و قرار بود به مقرهای نعل‌ اسبی عراقی‌ها حمله کنند. رزمندگان حمله کردند و به مقرهای ذوزنقه‌ای شکلی رسیدند که همة استحکامات را دارا بود. قرار بود جهاد سازندگی عملیات خاکی را انجام دهد. دستور رسیده بود که جادة آسفالتة -که در فاصلة 100 تا 150 متری مقرهای نعل‌ اسبی قرار داشت- قبل از مقرهای نعل‌ اسبی عراقی‌ها بریده شود. با حضور اولین بولدوزر، تعدادی از رزمندگان از جادة آسفالته‌ عبور کردند و تعدادی از آنها مجروح و شهید شدند. دستگاه‌های مهندسی به خط مقدم رسانده شد و قرار بود لشکر نجف وارد عمل شود و پس از آن جهادگران‌ کار مهندسی رزمی را آغاز کنند. سردار احمد کاظمی زیر پل بتنی، در مقر فرمان‌دهی لشکر مستقر بودند. رابط سپاه خبر آورده بود که تک‌تیراندازها و آر.پی.‌جی‌ها خاموش شوند و کار مهندسی را شروع کنند. با هماهنگی ستاد کربلا و فرمان‌دهی لشکر‌ کار را شروع کردند. پنج دستگاه لودر و بولدوزر به‌کار گرفته شد. دو دستگاه دیگر از لشکر به کمک جهاد سازندگی آمد و هفت دستگاه کار را ادامه دادند. یک دستگاه بلدوزر D8 دیگر نیز بعد از اعلام نیاز، تأمین شده و قرار بر این شد که از جادة آسفالته تا مقر نعل اسبی‌شکل، خاک‌ریز و جان‌پناه برای رزمندگان ایجاد شود. خاک‌ریز‌ به نیمة کار خود رسیده بود که نیروهای عراقی 5 دستگاه ما را نابود کردند. رانندة لودری به‌نام سیدیان در منطقه حضور داشت که خاک‌ریز را بازسازی می‌کرد. ایشان توسط تک‌‌تیراندازهای عراقی شهید شد و لودر همچنان در حرکت بود. حاج‌ احمد بهیاری که فرماندة گردان بود، داخل خودروی لودر رفته و آن را متوقف کرده و شهید سیدیان را به عقب جبهه منتقل کردند. عملیات و استحکامات لازم مهندسی با تمام توان جهادگران به سرانجام رسید و رزمندگان از آن بهره گرفتند.

 

احداث جادة شهید کاشی‌پور و نقش شهید امیر کیخا

این جاده، مناطق غرب و جنوب را به هم متصل می‌کرد و در کاهش فاصلة این دو منطقه‌ نقش بسزایی داشته است. قبل از احداث این جاده، باید از مسیر ایوان، به گیلان‌غرب و سپس به مهران می‌رفتند؛ اما با احداث این جاده مسیر کیلومترها نزدیک‌تر شد. این جاده در سال 1363 در سه مرحله احداث شد؛ یک مرحله حدود 12 کیلومتر با ابنیة فنی راه‌سازی ساخته شد. مرحلة دوم به طول 8 کیلومتر با پل‌های لوله‌ای ساخته شد و مرحلة سوم به طول 11 کیلومتر بود که مابقی آن تا تنگة بیجار و رودخانة تلخاب را در‌بر می‌گرفت.

در عملیات ساندویچی (شکل ارتفاعات به‌گونه‌ای بود که بین نیروهای عمل‌کننده و جهادگران، عرفاً به ساندویچی معروف بود) این جاده به‌عنوان جادۀ تدارکاتی مورد استفاده قرار گرفت و نقش مؤثری در توفیقات نظامی منطقه داشت و علاوه‌بر نقش تدارکاتی، دو استان کرمانشاه و ایلام را به‌هم مرتبط می‌ساخت که قبل از این، هیچ جادة ارتباطی بین این دو استان وجود نداشت. احداث جاده باعث شد تا نیروهای جمهوری اسلامی ایران در موقعیت جدید مستقر شده و مواضع خود را تحکیم بخشند و از حملات و مانورهای هوایی دشمن کاسته شود.

در احداث این جاده، شهید امیر کیخا، اعزامی از استان سیستان و بلوچستان به‌عنوان مسئول عملیات راه‌سازی، نقش به‌سزایی داشت که ایشان هم به همراه شهید طهماسبی و شهید آزادفر در همین منطقه به شهادت رسیدند.

جادة شهید امیر کیخا

جاده‌ای است به طول 15 کیلومتر که از جادة شهید کاشی‌پور منشعب شده و در ادامه به پشت خط و محور رودخانة 100 می‌رسید. در‌واقع جهاد سازندگی خراسان در چند محور عملیات ساندویچی اقدام به احداث جاده کرده بود که در این خصوص می‌توان از «جادة ارتفاعات زیاد، سوزنی و ارتفاعات ذوزنقه‌ای» نام برد.

جادة شهید امیر کیخا معروف به «جادة کانی‌ شیخ»، در تپه‌های سوزنی‌شکل منطقة‌ غرب کشور ایجاد شد. قبلاً در این محور جاده‌ای وجود نداشت؛ به‌همین‌دلیل تأمین نیازهای خط مقدم جبهه مشکل بود و باید جادة دیگری احداث می‌شد. این جاده موجب می‌شد تا انتقال نیروها، امکانات و تدارکات به‌سرعت انجام شود که به‌دلیل فعالیت‌های مؤثر شهید امیر کیخا، توسط جهاد سازندگی خراسان به نام «جادة شهید امیر کیخا» نام‌گذاری شده است.

دژ شهید رجایی

طرح شهید رجایی، یک دژ دفاعی بود که در سرتاسر کنار اروند از رأس‌البشه در دهانة خلیج تا جادة کوشک به طول 245 کیلومتر را شامل می‌شد. از جادة کوشک تا پشت نهر عرایض به نام «شهید کامروا» نام‌گذاری شد. از پشت نهر عرایض در کنار اروند تا رودخانة بهمن‌شیر به نام «شهید رجایی» و در داخل جزیرة آبادان، از شمال جزیرة دژ تا سرتاسر جزیرة مینو در حاشیة شهر آبادان، به‌علت آنکه جادة داخل شهر در امتداد اروند دارای سطح بلندی بود و کنارة ساحلی آن از بتن ساخته شده بود، احداث دژ‌ لزومی نداشت. دژ از جنوب شهر آبادان تا پاسگاه ساحلی امتداد پیدا می‌کرد و منطقة‌ گارد ساحلی نیز به‌علت ارتفاع کافی احتیاجی به دژ نداشت؛ زیرا آب اروند نمی‌توانست در این منطقه نفوذ کند. سپس دژ از منطقة گارد ساحلی تا دهانة خلیج‌ امتداد پیدا ‌کرد. جادة پشت دژ می‌بایست به عرض 12 متر احداث می‌شد که بعدها به دلایلی تا 16 متر هم افزایش یافت. احداث 8 دستک برای پل در فاز یک طرح شهید رجایی در خسروآباد توسط جهاد سازندگی صورت گرفت. گروهان شهید کیخا با تأثیر‌گذاری ویژة ‌رضا قدمی[1]، بخشی از کار دژ را به‌عهده داشت که علی‌رغم امکانات کمی که در اختیار‌شان گذاشته بودند، از تمام توان خود مایه گذاشتند و زبانزد خاص و عام شدند.

گروهان پمپاژ در عملیات والفجر 8

منطقة‌ عملیاتی والفجر 8 از رودخانه‌ها، نی‌زارها، نخلستان‌ها، نهرها و کانال‌های قابل توجهی تشکیل شده بود. اروندرود از پیوستن دجله و فرات و شاخه‌ای از کارون ایجاد شده و از شمال به جنوب امتداد دارد و نهایتاً به خلیج فارس سرازیر می‌شود. این رودخانه دارای چهار حرکت جزر، مَد، موج به ساحل خودی و موج به ساحل دشمن بوده و عمق متوسط آن 25 متر است. اختلاف ارتفاع آب در بعضی از نقاط جزرو‌مَد به چهار متر می‌رسد و در حالت جزر اطراف رودخانه،‌ باتلاقی می‌شود. در ساحل اروند، پوشش نی ‌و ‌لویی وجود دارد. هر‌چه به‌سمتِ دهانة اروند پیش ‌رویم، ارتفاع چولان‌ها[2] بیشتر می‌شود و فقط مناطقی که دارای قوس است یا ساحل‌سازی شده، فاقد پوشش گیاهی است. ارتفاع نی‌ها به سه تا چهار متر می‌رسد و نیروهای پیاده گاهی تا زانو در گل فرو می‌روند، عرض منطقة‌ نی‌زار به 500 متر می‌رسد و در‌صورتِ بالا‌آمدن آب داخل چولان‌ها، تا یک متر باتلاق می‌شود.

در زمان جنگ، عمق نخلستان‌های کنار اروند بین 5/0 تا 5/3 کیلومتر متغیّر بود و به‌وسیلة کانال‌ها و نهرهای عمود بر اروند، با مَد آب آبیاری می‌شد. زمین‌های اطراف نخلستان‌ها پست بود و به جز در مکان‌هایی که جاده توسط دشمن احداث شده بود، عبور وسایل نقلیة سنگین، مشکل‌ یا غیرممکن می‌شد. در کناره‌های ساحل خودی و دشمن، نهرهای زیادی وجود داشت که بیش‌ترین آن‌ها در داخل خاک دشمن بود و برای آبیاری نخلستان‌ها از آن استفاده می‌شد. این نهرها در کل منطقة‌ سپاه هفتم عراق به طول 97 کیلومتر، تقریباً 729 مورد بود و بعضاً قابلیت عبور قایق‌های کوچک را داشتند. در چنین شرایطی، گروهان‌های پمپاژ قبل از عملیات و در حین عملیات، سازمان‌دهی و فعال شده بودند.

تا سال 1365 فعالیت‌های گروهان پمپاژ خراسان به‌وسیلة دو دسته پمپاژ در گردان‌های امام‌ رضا(ع) و موسی‌بن‌جعفر(ع) انجام می‌گرفت که ‌یک دسته پمپاژ از گردان موسی‌بن‌جعفر(ع) در هورالعظیم و دستة دیگر که اغلب از بچه‌های سیستان و بلوچستان بودند، در گردان امام رضا(ع) و در منطقة‌ فاو فعالیت داشته و تا زمان تخلیة کامل فاو در آنجا حضور داشتند. در اوایل ورود گروهان پمپاژ به منطقة‌ عملیاتی فاو، پمپ‌هایی را که فرسوده می‌شدند یا نیاز به تعمیر داشتند و یا احیاناً باید قطعه‌ای از آن‌ها تعویض می‌شد، به مشهد می‌فرستادند؛ اما با سازمان جدیدی که ایجاد شده بود، در اهواز کارگاهی دایر و تجهیز شد که تعدادی از جهادگران سیستان و بلوچستان در آنجا سازمان یافته بودند و از آن پس اقدامات گروهان پمپاژ، جنبة ایجاد و تقویت مواضع پدافندی را داشت و نحوة عمل آن بدین شرح بود:

انتقال و پمپاژ آب از اروند‌رود به پشت خاک‌ریزهای دشمن و تقویت مواضع پدافندی آبی؛ به‌طوری‌که پمپاژ آب در منطقه، موجبات آزادسازی نیروهای بیشتری را فراهم می‌کرد، بنابه گفتة فرماندهان، دو تا سه لشکر نیرو‌ منطقه را ترک کرده و فقط از معابر طراحی و اجرا‌شده برای نفوذ استفاده می‌کردند. یک کانال از اروند به خور‌ عبدالله احداث شد که 6 کیلومتر طول آن بود و به موازات خط دشمن، برای قابل شرب ساختن کانال‌های فرعی عمود بر آن استفاده می‌شد. این کانال که به کانال شهید ایوانی مشهور بود، در معرض دید مستقیم دشمن قرار داشت و به‌طور مرتب آن را زیر آتش می‌گرفتند.

عملیات کربلای 4 و 5 و نقش گروهان پمپاژ

نیروهای دشمن از فراز تأسیسات پتروشیمی واقع‌ در آن‌سوی شط‌العرب، توسط رادار بر کل منطقه احاطه داشت و هرگونه حرکتی را شناسایی و ردیابی می‌کرد؛ به‌همین‌دلیل، مقر گروهان به نزدیکی خرمشهر انتقال یافت و این گروهان با سایر گروهان‌های مهندسی رزمی، عملکرد هماهنگ و تنگاتنگی داشت و از‌نظرِ سازمانی از دو دسته به چهار دسته ارتقا یافت و نیروهای متخصص کافی را در اختیار گرفت.

به‌علتِ طولانی‌شدن عملیاتی که مدت آن 45 روز بود و گروهان پمپاژ باید هم از‌لحاظِ آفندی و هم پدافندی‌ نقش خود را ایفا می‌کرد و کنترل ارتفاع آب را از‌‌طرفِ عراقی می‌گرفت؛ در شمال منطقة‌ عملیاتی، کانال «شهید باقری» به‌طولِ 24 کیلومتر حفر و انتهای آن به نهر عریضی وصل شد که در‌نهایت با قطع جادة خرمشهر-‌بصره، در محل پل نو به شط‌العرب می‌ریخت.

آب‌گرفتگی پشت دژ عراق در طول 15 کیلومتر و عرض 6 کیلومتر می‌بایست تخلیه می‌شد که در این راستا اقدامات لازم صورت گرفت. یک ایستگاه پمپاژ در نهر دوعیجی دارای امتداد شمالی-‌جنوبی احداث شد، که از سمت شمال به کانال ماهی متصل می‌شد و دارای دو پمپ بود. عملیات کربلای 5 اوج مأموریت گروهان پمپاژ محسوب می‌شود.

عملیات کربلای 8 و نقش گروهان پمپاژ

عمدة کار گروهان پمپاژ در اطراف شهرک دوعیجی بود. در جنوب شهرک یک آب‌گرفتگی وجود داشت و توپ‌خانة نیروهای خودی برای استقرار، احتیاج به تخلیة آب این منطقه داشتند و این کار با تحمل هوای بسیار‌بد و حشرات موذی و انگل، توسط گروهان پمپاژ صورت می‌گرفت. دستة عمل‌کننده شاملِ تریلی برای حمل لوله‌ها و سنگرهای پیش‌ساخته، دو پمپ خندق و دو دیزل، بیل‌مکانیکی، لودر و جرثقیل بود و نیروهای عملیات شاملِ مسئول گُردان، دو نفر نصاب، دو نفر موتوربان، دو نفر برق‌کار، یک نفر بی‌سیم‌چی و سه نفر راننده بودند. در حین عملیات، عملیات فرعی دیگری چون ارسال لوله به منطقه و نصب پل لوله‌ای بر روی جادة امام حسین(ع) و فلکة امام رضا(ع) انجام شد. در تثبیت مناطق آزاد‌شده در عملیات خیبر، قدس 1 و قدس 2 نیز گروهان‌های پمپاژ، نقش مؤثری داشتند و با عملیات آب به کانال‌های حفر‌شده در این مناطق، مواضع پدافندی را تقویت می‌کردند. از سویی با خشک‌کردن مناطقی در عقبة منطقة عملیاتی، با ایجاد دپوهای خاک، خاک لازم را برای شن‌ریزی راه‌های مواصلاتی فراهم می‌کردند.

ستادهای پشتیبانی جنگ استان‌ها

در هر استان یک ستاد پشتیبانی جنگ به ریاست استاندار مربوط‌ تشکیل می‌شد که در آن تعدادی از اداره‌ها و نهادهای مرتبط عضو بودند. یکی از ارکان این ستادها، جهاد سازندگی استان بود. تحت‌نظر این ستادهای استانی، ستادهای پشتیبانی جنگ در شهرستان‌ها به مسئولیت فرمانداران فعالیت داشت که در این سطح هم یکی از اعضای فعال آن، جهاد سازندگی شهرستان محسوب می‌شد. واحدهای پشتیبانی جنگ توسط جهاد سازندگی در این ستادها عضویت داشتند و به کمک سایر اعضای شهرستان، کار جمع‌آوری کمک‌ها، شناسایی و جذب نیروها، در مواردی هم آموزش نیروها و درنهایت اعزام نیرو را انجام می‌دادند و کمپرسی‌های موجود در سطح شهرستان‌ها را شناسایی‌، متقاعد و ملزم به تشکیل پروندة اعزام کرده و در قالب کاروان‌هایی به مناطق جنگی اعزام می‌کردند.

مقر و‌الفجر در بستان (ویژة شوراهای اسلامی روستاهای سیستان)

وضعیت رسانه‌ای به‌‌منظورِ پوشش‌دهی مسائل جنگ بسیار‌ضعیف بود. تنها یک شبکه از تلویزیون پخش می‌شد که آن هم در بخش وسیعی از استان قابل دریافت نبود و یا اکثریت قریب به اتفاق روستاییان از نعمت برق برای دریافت آن بی‌بهره بودند. تنها در بخشی از محله‌های شهرها، امکان دریافت خبر از تلویزیون بود و رادیو و برنامه‌های آن نیز اگرچه اندکی از تلویزیون بهتر بود، اما پوشش لازم را نداشت.

در آن زمان سایر رسانه‌های امروزی از‌قبیلِ انواع روزنامه‌ها‌، اینترنت‌، تلفن ثابت و همراه هم وجود نداشت و تنها روشی که برای انتقال پیام انقلاب‌، امام و جنگ پیشِ‌روی کارگزاران انقلاب بود، روش‌های چهره‌به‌چهره و یا حداکثر گروهی بود. کمیتة فرهنگی جهاد سازندگی‌، مرکز هماهنگی شوراهای اسلامی روستایی و واحدهای پشتیبانی جنگ، در جهاد سازندگی اغلب شهرستان‌ها، بخش‌ها و دهستان‌ها سازمان گرفته بود و می‌بایست به‌صورتِ رو‌در‌رو به روستاییان اطلاع‌رسانی می‌شد؛ مثلاً دربارۀ پیروزی انقلاب باید به بیشتر روستاها می‌رفت و می‌گفت که انقلاب اسلامی در کشور به وقوع پیوسته و رژیم شاه سقوط کرده است. انقلاب چیست؟ و به‌دنبالِ چیست؟ دشمنان انقلاب و انواع توطئه‌های آن کدامند؟ و ما باید چه کنیم؟

یکی از فعالیت‌هایی که از همان اوایل پیروزی انقلاب تدبیر و اجرا شد، تشکیل شوراهای اسلامی روستایی‌ و آموزش و نظارت بر کار آنها بود که با تشکیل این شوراها، انقلاب و مدیریت اسلامی انقلاب در روستاها را به افراد واجد شرایط و مورد تأیید انقلاب سپرده و شبکه‌ای گسترده به پهنای کشور عزیزمان ایجاد کرده بود. جهادگران شاغل در واحدهای فرهنگی با جمع کردن روستاییان و سخنرانی برای آنها، نمایش‌دادن فیلم‌های ویدیویی 8 و 16 میلی‌متری با دستگاه آپارات‌، چاپ و توزیع تراکت، بروشور و پوستر، ایجاد کتابخانه‌های روستایی، گردهمایی ماهانه، شش‌ماهه و سالیانه برای اعضای شوراهای اسلامی، شبکة اطلاع‌رسانی بسیار قوی و مؤثری را به‌وجود آوردند که هر‌چند هزینه، وقت و نیروی زیادی را به خود اختصاص داده بود؛ اما از روستاییان، سربازانی فدایی برای انقلاب ساخته و آنها را برای مقابله با هر نوع توطئة دشمن و ورود به هر فعالیت سازندگی، اجتماعی، سیاسی و نظامی مهیا و مجهز کرده بود.

علی‌رغم همة فرهنگ‌سازی‌هایی که برای اعزام نیرو به جبهه‌های نبرد حق علیه باطل می‌شد، براساس مَثَل معروف «شنیدن کی بود ماندن دیدن»، تابوی جنگ و شبهاتی که ضد انقلاب و عوامل رژیم گذشته ایجاد می‌کردند، باعث شده بود تا آن‌طور که باید در اعزام نیرو به جبهه‌ها توفیقی حاصل نشود. با توجه به وضعیت موجود‌، مرکز هماهنگی شوراهای اسلامی روستایی شهرستان زابل که اولین مرکز ایجاد‌شده در استان بود و هنوز در ستاد جهاد سازندگی استان و سایر شهرستان‌ها شکل نگرفته بود، با هماهنگی ستاد پشتیبانی مناطق جنگی جنوب (ستاد کربلا)، اقدام به ایجاد و تجهیز مقر والفجر شوراهای اسلامی روستاهای زابل در شهر جنگ‌زدة بستان کرد. این اردوگاه در سال 1361 تجهیز شده و با اعزام اولین گروه از اعضای شوراهای اسلامی روستاهای زابل عملاً کار خود را شروع کرد و تا پایان سال 1363 ادامه یافت.

اردوگاه هجرت آبادان

فعالیت اردوگاه والفجر زابل در بستان، به‌دلیل استقرار واحد مرکزی هماهنگی شوراهای اسلامی در استان و سایر شهرستان‌های استان و از سویی تفوّق فعالیت‌های پشتیبانی و مهندسی رزمی جنگ توسط جهاد و تغییراتی که از‌نظرِ تشکیلاتی به‌وجود آمد‌، مقرر شد تا این فعالیت از اواخر سال 1363 به بعد از‌طریقِ اردوگاه هجرت آبادان که توسط مرکز هماهنگی شوراهای اسلامی استان خراسان اداره می‌شد، ادامه یابد. تشکیلات کلی این اردوگاه نیز شبیه اردوگاه والفجر بود؛ اما نقاطی که برای دیدار پیش‌بینی می‌شد اندکی فرق داشت و کارهای اجرایی از‌طریقِ سپاه پاسداران صورت می‌گرفت. شهرستان‌های زاهدان، خاش، سراون، ایرانشهر و چابهار نیز در سال 1363 در زمینة تشکیل شوراهای اسلامی روستا‌ها فعال شدند و شوراهای مناطق خود را از این طریق به اردوگاه هجرت اعزام می‌کردند که این کار توسط مرکز هماهنگی شوراهای استان سیستان و بلوچستان صورت می‌گرفت.

 

انتهای پیام/

ارسال نظر






captcha
ارسال