فائزون|روایتی از شهید حاج قاسم میرحسینی به زبان رزمنده دوران دفاع مقدس محمد کیخا

برگرفته از کتاب (موج هامون) به نویسندگی؛ اسماء دهقان

روایتی از شهید حاج قاسم میرحسینی به زبان رزمنده دوران دفاع مقدس محمد کیخا

فائزون روایتی از شهید "حاج قاسم میرحسینی" به زبان رزمنده دوران دفاع مقدس محمد کیخا منتشر کرد.

کدخبر : 34721 | تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۷/۲۴|۱۱:۱۳

یک روز غروب در منطقه شلمچه بودیم.

 به شناسایی مواضع دشمن می رفتیم و برای عملیات آماده می شدیم هر دو رو به دشمن روی خاک ریز نشسته بودیم، جلوی روی مان دریای آب موج می زد خورشید افتاده بود توی آب و انگار داشت دست و پا می زد .

غروب دلگیری بود.

 میرحسینی پرسید .

توی آب چه میبینی؟

 گفتمهیچی، آب داره موج میزنه.

 سر تکان داد و گفت : ولی من توی این آب خون رزمندگان را می‌بینم که رنگ اون را عوض کرده خون داره موج میزنه .

هنوز در آن منطقه عملیاتی انجام نشده بود ولی دو سال بعد چهره ی جنگ در آن منطقه عوض شد در عملیات کربلای ۵ آن روز صبح وقتی خبر شهادت میرحسینی را شنیدند و نگاهم به آب افتاد که موج می زد انگار دریای خون بود.

راوی :محمد کیخا

ارسال نظر






captcha
ارسال