فائزون شهید محمد تقی دشتی رحمت آبادی را به نقل از کتاب عرشیان هم آشیان معرفی می کند.
« حاج محمدتقی دشتی رحمت آبادی » همواره در جهت بیداری نسل جوان گام بر می داشت ، او در راهپیمایی های زمان شاه نقش مهمی داشت و بعد از پیروزی انقلاب و تشکیل سپاه ، عضو رسمی سپاه پاسداران شد و بعد از مدتی با موافقت فرمانده سپاه در روابط عمومی اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی مشغول به کار شد . در سال 1363 لباس اِحرام به تن کرد و حدود یک سال در دفتر امام جمعه ی معزز زاهدان « حضرت آیت الله عبادی » مشغول خدمت بود و بعد از گرفتن مدرک لیسانس ، به فرمان امام خمینی روانه جبهه شد .
در عملیات « کربلای 1 » حاج محمدتقی با رویی گشاده منتظر لحظه وصال به معشوق بود و ساعت یازده صبح در ارتفاعات قلاویزان با لبی تشنه به آرزوی خویش رسید .
چند روز مانده به عملیات « کربلای 1» ، محمدتقی و محمدرضا بر روی خاکریز نشسته بودند که محمدتقی گفت : « می دانم این عملیات آخر من است و در این عملیات شهید خواهم شد ، دیشب خواب دیده ام که دارند مرا تشییع جنازه می کنند ، برادر حلالم کن ... »
محمدرضا در حالی که دستان برادر بزرگش را در دست گرفته بود ، پاسخ داد : « این چه حرفی است که می زنی ! من همه چیز را از شما یاد گرفتم ، این شما بودی که مانند یک معلم درس مردی ، صبر و ایثار را به من آموختی ، شما بودید که من را با وجود سن کم با خودتان به راهپیمایی و تظاهرات علیه شاه بردید تا بفهمم نباید در مقابل ظلم و ستم دشمنان سکوت کرد ، شما من را حلال کن برادر... »
بعد دو برادر یکدیگر را در آغوش گرفتند و حلالیت طلبیدند .