فائزون شهیده ثنا پردل را به نقل از کتاب اسوه های صبر و ایثار معرفی می کند.
مادر ثنا (سکینه) آرم از جای بلند شد و ملحفه را روی ثنا کشید و از اتاق خارج شد به آشپزخانه رفت ، شوهرش نان گرم خریده و صبحانه را آماده کرده بود سکینه مشغول آماده کردن لباس و ساک بچه شد ، آقای پردل به آرامی کنارش نشست و گفت : سکینه جان با بچه کوچک اذیت می شوی ، امسال در خانه عزاداری کن . سکینه لبخندی زد و جواب داد : مگر دختر 2 ماه ی من از علی اصغر 6 ماهه بهتر است یا من از رباب بهتر هستم ؟ به مراسم می روم ، خدا خودش کمک می کند ، می خواهم دخترمان از کودکی با امام حسین (ع) و واقعه عاشورا آشنا شود تا در بزرگسالی خانمی با ایمان و با حجاب شود. آقای پردل در حالیکه در جمع کردن لباس ها به همسرش کمک می کرد به چشمان پاک سکینه خیره شد و گفت : شک نکن که دخترمان هم مثل مادرش زن با ایمانی خواهد شد .
گریه ی ثنا صحبت آنها را نیمه تمام گذاشت و به سمت اتاق رفتند. دخترک از خواب بیدار شده بود . سکینه او را در بغل گرفت و مشغول به آماده کردن کودکش شد.
ساعتی بعد این زوج جوان همراه نوزادشان منزل را به قصد شرکت در مراسم عزاداری ترک کردند.که در آن حادثه تروریستی مادر به همراه کودک دو ماه به شهادت رسیدند.