فائزون|شهید حسن هراتی اسکندری

شهید حسن هراتی اسکندری

فائزون شهید حسن هراتی اسکندری رامعرفی می کند این شهید والامقام در بخشی از وصیت نامه اش عنوان کرده است: شکر خدایى را که مرگ ما را شهادت در راه خود قرار داد.

نام:حسن

نام خانوادگی:هراتی اسکندری

نام پدر:میراز

محل تولد:زابل کرباسک

تاریخ تولد:۱۳۴۰/۵/۷

تاریخ شهادت:۱۳۶۵/۱۲/۵

محل شهادت:رودماهی

تحصیلات:دیپلم

کدخبر : 4204 | تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۲/۲۷|۱۲:۲۱

به گزارش فائزون در وصیت نامه شهید حسن هراتی اسکندری عبارت های کلیدی وجود دارد که در ذیل آمده است

حمد و سپاس خدایى را که ما را خلق کرد و عمر وجوانى ما را در چنین زمانى قرار داد.

شکر خدایى را که مرگ ما را شهادت در راه خود قرار داد.

پدر و مادر و همه قومان و نزدیکان، بر مرگ من تاسف نخورید.

خود، خواهان چنین مرگى بودم و شکر خدایى را که بر من منت گذاشت و چنین هدیه اى عطـا کرد.

من بر مرگ این چنینی راضى بودم، شما هم دعا کنید که خدا مرا جزء شهدا محسوب کند.

بسم الله الرحمن الرحیم

با حمد و سپاس خدایى را که ما را خلق کرد و عمر وجوانى ما را در چنین زمانى قـرار داد که زندگى و مرگ در این زمان داراى هدف مـى باشـد و شـکر خـدایى را کـه مـرگ مـا را شهادت در راه خود قرار داد، تـا در روز قیامـت پـیش ائمـه و جمیـع پیـامبران و اولیـاء و شرمنده نباشیم. از پدر و مادرم که زحمت زیادي کشیدند بـراي مـن و مـن نتوانـستم حـق زحمت آنها را ادا نمایم خیلى معذرت مىخواهم. امیدوارم از خداوند تبارك وتعالى کـه او به شما اجر ومزد بیکران عنایت کند. از برادرانم و خواهرم معذرت مـىخـواهم زیـرا بـراى برادرى نالایق براي آنها بودم. از همسرم و بچهام هم که براى آنها سرپرسـت خـوبى نبـودم مىخواهم مرا ببخشند به خاطر خدا حق شان رابر من ببخشند. از همـه قومـان و خویـشانم که حق وحقوقى بر عهده من دارند مىخواهم که مرا عفو کنند تا خدا هم مرا ببخشد.

پدر و مادر و همه قومان و نزدیکان بر مرگ من تاسـف نخوریـد زیـرا خـود، خواهـان چنین مرگى بودم و شکر خدایى را که بر من منت گذاشت و چنین هدیه اى عطا کـرد. مـن بر مرگ این چنینی راضى بودم. شما هم دعا کنید که خدا مرا جزء شهدا محـسوب کنـد. و از گناهانم ببخشاید.

پدرم، مادرم، برادرانم و همه قومان و خویـشان بخـصوص همـسرم از ایـنکـه همیـشه ساکت بودم و حالت ناراحتی داشتم و با شما کمتر صـحبت و شـوخى مـى نمـودم، علـتش فشار روحی و راونیاي بود که بر من مسلط شده بود و مرا به شدت رنج میداد و علت آن هم مسائل گریبانگیري بود که مرا یاراي حل آن نبود و بلکـه در وسـع مـن نبـود. بـه هـر صورت انشاء الله که شما این حالت مرا از چشم اینکه خداى نکرده من غـرور یـا تکبـرى پناه بر خدا داشتم، نگاه نکنید. شما بر من به عنوان بنده فقیر، مسکین و بیچاره نگاه کنید که الان در بین شما نیست امید است که کلمات مرا در یک حالت فشار روحی بـر روي کاغـذ آمدهاند، را خوب متوجه شدید. پدرم من شما را به عنوان حلّال مـشکلاتى کـه بعـد از مـن ممکن است رخ دهد انتخاب مىنمایم و از شما انتظار دارم مسائل مرا حتماً پیگیري نمایید. در رابطه با اولین مسئله و مشکلی که بعد از من ممکن است پـیش آیـد. همـسر و فرزنـدم میباشد. من به عنوان وصیت به شما عرض مـىکـنم، بعـد از مـرگ مـن، همـسرم بعـد از نگهدارى عده شرعى آزاد است و حتی به شما میگـویم او را آزاد بگذاریـد تـا بـا هـر کـه خواست ازدواج کند. زیرا از من که خیري ندید، شاید از دیگـري خیـر و بهـرهاي ببینـد. و فرزند کوچکم را هم میسپارم به والدهام تا او را بزرگ کند و به هر که خواستید بدهیـد. در مورد مهریه همسرم حتما مهریه اش را از حقوق من یا وسایل دیگرى که در خانـه هـست و آن هم با مشورت روحانى بهخصوص حاج آقا بختیارى بپردازید و او را آزاد بگذارید و بـر او هیچ گونه ظلمی انشاءالله که وارد نشود. در مورد زمین شهر اگر خواسـتید بچـه هـاي مـرا بدهید پدرم او را به قیمت سنجیده و زمین مشهد را هـم قیمـت عادلانـه بـسنجید و زمـین مشهد را در عوض زمین زابل براي خودتان بردارید تا نه سیخ بسوزد و نه کبـاب. انـشاءالله که ناراحت نشوید از نوشته هاي من.

محل دفن من اگر جنازه ام به دست شما افتاد در گلزار شهدا دفن کنیـد. کلیـه وسـایل و لوازم خانگی من تحویل همسر و فرزندم باشد تا زمانیکه همسرم زیر سر فرزنـدم باشـد و زمانی که شوهر نمود همه وسایل مذکور تحویل دخترم باشد و همسر حق ندارد دختـرم را در خانه شوهر غریبه ببرد، اگر زیاد نزدیک و خودي باشد آن را خود شما میدانید چطوري عمل کنید. براى مرگ من حتماً مردم را نهار یا شام دعوت کنید که اگر پولش را بنیاد شهید داد که خوب و اگر نه هم از پول و یا حقوق خود من بردارید. من مقداري قـرض دارم کـه باید داده شود و مقدارى هم قرض مىخواهم که هر کس آورد خوب و هر کس هم نیـاورد مساله اى نیست. از همه میخواهم اگر قرض میخواهند حتماً بـه شـما پـدرم بگوینـد بـه خصوص برادرانم زیرا روح من اینطوري راحت است.

تفنگم را بفروشید یا مال برادرانم باشد به شرطی که قیمتش تحویـل بچـه هـایم یـا روي مهریه همسرم داده شود تا من در قبر راحت باشم. کلیه وسـایل و لبـاسهـایی کـه از سـپاه خانه است به سپاه بدهید دیگر به نظر من مسئلهاي نمیرسد اگر به مـشکلی برخوردیـد بـا مشورت حاج آقا بختیاري یا کربلایی حیدر حل کنید قبلاً از شما متشکرم.

خــداحافظ. بــه امیــد دیــدار در قیامــت و بــه امیــد روســفیدي همــه در محــضر بی بی فاطمه(س)

«والسلام»

فرزندت علی

ارسال نظر






captcha
ارسال