فائزون|تپه‌های سست ماسه‌ای که با دعای فرمانده برای عملیات، محکم شد

تپه‌های سست ماسه‌ای که با دعای فرمانده برای عملیات، محکم شد

فرمانده عملیات بستان دعا می‌خواند و می‌گفت: خدایا برای عملیات چطور ۷ گردان را روی تپه‌های ماسه‌ای و سست بیاوریم؟ یک ساعت قبل از عملیات باران شدیدی آمد و رمل‌ها سفت و محکم شدند.

کدخبر : 38153 | تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۴/۲۷|۰۹:۰۰

 

به گزارش فائزون به نقل از خبرنگار حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، رمل‌های شنی یکی از چالش‌های حضور در جبهه‌های جنوب و جنوب غرب کشور در هشت سال دفاع مقدس بودند که حتی گاهی باعث شکست ایرانیان در عملیات‌ها می‌شد. رمل‌هایی که مثل هیولاهایی گرسنه همدست سربازان رژیم بعث می‌شدند تا سربازان ایرانی را در خود بلعیده و ناپدید کنند. یکی از همرزمان شهید مصطفی ردانی‌پور فرمانده قرارگاه فتح، خاطره جالبی را از عملیات بستان که قرار بود در خلال آن سربازان ایرانی بر این مزدوران ماسه‌ای صدام، قدم گذاشته و به سمت عراقی‌ها بروند، تعریف می‌کند.

شهید مصطفی ردانی‌پور در کنار شهید حسن باقری

صبح تا شب ۱۸ کیلومتر در منطقه رملی شمال دشت آزادگان راه رفتیم. به تنگه صعده که رسیدیم، آقا مصطفی دعای کمیل را با حالی خواند. ده دوازده نفری می‌شدیم، بچه‌ها صفا کردند. مصطفی با صدای بلند می‌گفت: «خدایا، تو دیدی که راه رفتن تو رمل‌ها مشکله. ما چطور هفت گردان رو بیاریم پشت سر عراقی‌ها. تازه خسته و کوفته بزنند به دشمن. تو ارحم الراحمینی. برای تو سفت کردن رمل‌ها زیر پای بچه‌ها کار ساده‌ای هست».

دو هفته بعد، یک ساعت قبل از شروع عملیات فتح بستان، باران شدیدی آمد و رمل‌ها سفت شدند. گردان‌های خط‌شکن انگار توی هوا راه می‌رفتند.

مصطفی کنار معبر ایستاده بود و گریه می‌گرد: «خدایا، گفتن که تو هر کاری که بخوای می‌تونی بکنی...»

بچه‌های گردان امام حسین(ع) که با کماندوهای عراقی درگیر شده بودند، شروع به پاکسازی سنگرهای آن‌ها کردند. در آن تاریکی مطلق که ده‌ها شهید و مجروح داده بودیم، صدای مصطفی از بی‌سیم قوت قلب‌های ما بود: «السلام علیک یا ابا عبدالله، السلام علیک و رحمه الله و برکاته

پایان پیام/

کلید واژه ها:

تپه شهدا

جبهه

شهدا

ارسال نظر






captcha
ارسال