هرکسی که جنگ سوریه را از آغاز آن دنبال کرده باشد، وضعیت امروز را از نظر پایداری و پیروزی دولت سوریه و متحدانش را که صرفا در نبرد دفاعی بودند در هیچ میدان و جغرافیایی نمونهاش را نخواهد یافت، از این جهت که مجموعهای از کشورهای منطقه و غربی علیه این کشور بودند و سوریه تحت فشارهای مختلف گروههای خارجی و داخلی بود. همه این کشورها از لحاظ نظامی، مالی، سیاسی و دیپلماتیک برای سرنگونی دولت، ارتش و رژیم سوریه به یکدیگر پیوستند. اما اراده مردم و ارتش در نهایت پیروز شد، در حالی که احزاب اصلی خارج از کشور نقش عمده و تعیینکنندهای در حمایت از دولت سوریه برای دستیابی به این پیروزی ایفا کردند.
نشریه سرو به قلم «شارل أبی نادر» و ترجمه «آذر طالشلار» به نقل از المیادین آورد: منبع: المیادینمقاومت دولت سوریه در آغاز اعم از ارتش، مردم میهنپرست و رهبری سیاسی و نظامی نقش اصلی را در این پیروزی داشت. پس از آن که نیروی هوایی عربی سوریه نتوانست دهها یا حتی صدها میدان را در تمام استانهای سوریه پوشش دهد، روسها نقش مهم و حیاتی در پوشش هوایی این کشور و در نهایت پیروزی این کشورداشتند.
اما نباید از حضور یک بازیگر خارجی موثر و اصلی غافل شد که عمدتاً در مدیریت و کنترل نبردها به ویژه از نظر مانور و پشتیبانی مستقیم از ارتش عربی سوریه کمک کرد. این گروه «یگانهای محور مقاومت» به رهبری شهید حاج قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس پاسداران انقلاب ایران بود.
در جریان جنگ جهانی علیه سوریه، فشارها از هر سو، از شرق و شمال، از طریق گروههای تروریستی، بهویژه داعش، که هم سطح ارتش میجنگیدند بر این کشور وارد شد. گروههای داعش دارای قابلیتها و تجهیزات عظیمی بودند که از طریق دادههای اطلاعاتی و نظارت خارجی پشتیبانی میشد.
از سوی دیگر «ارتش اسلام» بود که از نظر تجهیزات و بودجه مورد حمایت عربستان سعودی قرار داشت. در جنوب، گروههای تروریستی از حمایت مستقیم و غیرمستقیم رژیم صهیونیستی بهرهمند بودند که با هماهنگی اتاقهای عملیات از داخل اردن هدایت میشدند. از شمال نیز سمت مرز ترکیه، آنکارا نقش گستردهای در حمایت از اکثر گروههای تروریستی داشت، تسهیل ورود نیروها، مهمات و تجهیزات از خارج از کشور از طریق خاک این کشور صورت میگرفت.
با توجه به فشارهای سنگین از هر جهت که همانند توانمندیهای ارتش عربی سوریه بود، ورود یگانهای محور مقاومت زیر نظر حاج قاسم سلیمانی صورت گرفت.
سردار سلیمانی با تجربیات فراوان و آگاهی از جزئیات میدان، کنترل نقاطی را که بیشترین خطر را در نبرد دفاعی و دولت سوریه داشت برگزید. نبرد قصیر شکل گرفت. در مرز شمال شرقی لبنان مانور بزرگی صورت گرفت و نفوذ داخلی لبنان بر مناطق آزاد نشده سوریه را خنثی کرد. این عملیات خطر تروریستی را از لبنان هم دور کرد.
از سوی دیگر حاج قاسم در میدان سیده زینب در جنوب دمشق نبردی را رهبری کرد. این منطقه از نظر مذهبی برای محور مقاومت بسیار مهم بود و علاوه بر این نقطه حیاتی برای حفاظت از جنوب و جنوب غربی دمشق از سمت جنوب سوریه و تاثیرات حمایت رژیم اسرائیل و کشورهای عربی از گروههای تروریستی بود.
در مورد مانور اتصال حلب به حماه از طریق جاده اثریا - خناصر، این مانور، ارتش عربی سوریه را در محلههای غربی حلب برای نبرد آزادسازی این شهر و حومه آن ایمن کرد و بعداً این مانور مهم در فرآیند دفاع و آزادسازی این نطقه نیز تاثیر بسیاری داشت و زیر نظر مستقیم حاج قاسم توسط یگانهایی از محور مقاومت بهویژه حزبالله انجام شد.
هدف این مانور حفاظت از جاده راهبردی اثریا – خناصر در برابر تلاشهای داعش بود و این مهم با تقدیم گروهی از شهدا که دلاورانه از مهمترین محور در نبردهای شمال و شمال شرق سوریه (جاده اثریا- خناصر) دفاع کردند، محقق شد. در رأس آنها میتوان شهید سردار علی فیاض (حاج علا) را نام برد.
در این راستا، باید به نقش محوری شهید حاج قاسم در مدیریت مستقیم نبرد نظامی در جنوب غربی شهر حلب اشاره کرد که در آزادسازی بعدی شهر حلب و حومه شهر نقش اساسی داشت. تصاویر مستند از او در میان رزمندگان در خط مقدم جبهه و در خط مقدم رویارویی خانتومان، خلصه، تل العیس و الراشیدین، موید نظارت مستقیم او در میدان در شدیدترین درگیری در شمال سوریه است.
در واقع نقش نیروی هوایی روسیه مهم و غیرقابل انکار بود، اما ماهیت نبردهای میدانی اولا مستلزم انتخاب نقاط کانونی و تلاشهای اساسی بود و این امر با هماهنگی ارتش عربی سوریه و یگانهای محور مقاومت زیر نظر مستقیم حاج قاسم اتفاق افتاد. دوما ماهیت نبردها مستلزم استواری در دفاع و مقاومت در میدان بود و این موضوع نیز سختی زیادی را به همراه داشت. تروریستها از یک اهرم بسیار خطرناک یعنی حملات انتحاری استفاده میکردند. با وجود اهمیت روسیه در نظارت و هدف قرار دادن نقاط تجمع و خروج تروریستها، اما با این روش امکان مقابله با آنها وجود نداشت.
از نظر عملی، نبرد با تروریستهای انتحاری تا حد زیادی باید از طریق درگیری مستقیم در عملیات زمینی صورت میگرفت و این نیز بر عهده نیروهای پیاده بود که در میدان بین یگانهای ارتش عربی سوریه و یگانهای محور مقاومت زیر نظر شهید حاج قاسم سلیمانی انجام میشد.
دشوارترین نقطه در نبرد باقی میماند که آن هماهنگی بین مدیریت و اجرای عملیات نظامی به ویژه در مأموریتهای رزمی توزیع شده بین احزاب و گروههای محور مقاومت و بین ارتش سازمانیافتهای بود که سازماندهی متفاوتی با احزاب داشت.
در اینجا حاج قاسم با تکیه بر تجربیاتی که در جنگ ایران و عراق به دست آورده بود، در همین امر نقش اساسی داشت. در آن زمان هم یگانهای نظامی سازمان یافته ارتش ایران و هم نیروهای مردمی و احزاب ایرانی حامی انقلاب اسلامی در دفاع از جمهوری اسلامی شرکت کرده بودند.
علاوه بر این، حاج قاسم با توانایی خود در گرد هم آوردن و هماهنگ کردن بخش پشتیبانی از حشد الشعبی و ارتش عراق علیه داعش در عراق، نقش تعیینکنندهای ایفا کرد. وی در عین حال یگانهای مقاومت را در حمایت از نبرد ارتش عربی سوریه در سوریه هدایت کرد. مشکل این موضوع در ماهیت میدانی غیرمرتبط جغرافیایی آن زمان، بین عراق و سوریه، قبل از آزادسازی بادیه، دیرالزور و البوکمال بود.
توانایی که شهید حاج قاسم در هماهنگی و مدیریت نبرد پشتیبانی در عراق و سوریه با داعش در حضور همدستی آمریکا با داعش در زمین و هوا داشت، با توجه به تاریخ نبردها و جنگها یک دستاورد تاریخی معجزه آسا و فراتر از هر انتظار و محاسبات کلاسیک بود.
این حاج قاسم سلیمانی بود که تجربه خود در میدان و توانایی خود را در درک جزییات جنگها و رازهای سختترین رویاروییها ثابت کرد. این تعهد ملی و مذهبی او به مقاومت بود و همه اینها اهرم اصلی حمایت از دولت سوریه به شمار میرفت.
حضور او نقطه عطفی در نبرد دفاع از سوریه به شمار میآمد و نقش او در این پیروزی بسیار مهم بود.
انتهای پیام/ 112