فائزون|گزارشی از زندگینامه یادمان شهید دانش آموز شاخص کشوری "حسینعلی عالی"

برگرفته از کتاب سیم های خاردار و عطر گلی ماندگار؛

گزارشی از زندگینامه یادمان شهید دانش آموز شاخص کشوری "حسینعلی عالی"

فائزون گزارشی از زندگینامه یادمان شهید دانش آموز شاخص کشوری "حسینعلی عالی" را منتشر کرد.

کدخبر : 34720 | تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۷/۲۱|۰۹:۴۶

 

بیوگرافی شهید

امروز دوم تیرماه سال 1345هجری شمسی است.

هوا گرم است. خیلی گرم شاید برای سیستان و تیرماه گرما تا به این حد تاحدودی طبیعی جلوه گند اما هوای امروز بی اندازه گرم است. انگار حرارت حرف میزند و به خانواده ای در روستای جهانگیر زابل نوید هدیه ای از جانب پروردگار را می دهد .

امروز خداوند مهربان به این خانواده فرزندی عطا می کند که هیچ وقت بچه نبود و شاید به جرات بتوان گفت او یک مرد به دنیا آمد و باعث دلگرمی پدر مادر خواهر برادر دوست و آشنا باشد امروز فرزند پسری پا به عرصه وجود می‌گذارد که نامش حسینعلی و نام خانوادگی اش عالی نام پدرش محمد نام مادرش صغری شاهمیری و شماره شناسنامه اش 10 می باشد.

او در خانواده ای مذهبی و متدین چشم به جهان گشود . از همان ابتدا از پدر و مادرش درس زندگی به شیوه مسلمانی آموخت و چه زود به درجه اجتهاد اخلاقی رسید تا به دیگران درس بدهد.

 پس گرمای وجود او بود که حرارت دوم تیر ماه سال  ۴۵ را دو برابر کرده بود قرن هاست  که تاریخ آمدنت را انتظار می کشید چرا که رد پایت باید آن را زینت دهد و تو به دنیا آمدی تا دیگران را روشن کنی خوش آمدی و هزاران گل نثار مقدم عزیزت.

زندگی نامه شهید

شهید حسینعلی عالی روز دوم تیرماه سال 1345 در روستای جهانگیر زابل متولد شد. او در خانواده ای خدا ترس خدادوست و باایمان رشد کرد و پا گرفت .

از همان خردسالی به حلال و حرام اعتقاد داشت  و در بازیهای کودکانه اش هم از حق و گرفتن حق صحبت  می نمود او با این اندیشه های زیبای بزرگ و بزرگتر شد و در سایه مهربانی و محبت پروردگار و پدر و مادری مهربان و متدین به مدرسه رفت دوران ابتدایی را در مدرسه شهید دستغیب روستای جهانگیری شهرستان زهک شروع کرد و به پایان رسانید مدرسه راهنمایی شهید بهشتی زابل نیز شاهد درس خواندن و تلاش علمی این شهید عالی مقام در دوران راهنمایی تحصیلی اش بود و سرانجام دوره متوسطه را در دبیرستان شهید مسعود کیخا در زابل سپری نمود.

شهید علی از ابتدای انقلاب و با شروع اولین زمزمه های مخالفت با رژیم پهلوی پا به پای پدر بود و ظلم  ستیزی  را از او آموخت و سپس در روزهای سخت پیروزی انقلاب بزرگتر هایش را همراهی می‌کرد خیلی زودتر از سنش بزرگ شد و مسئولیت پذیری او زبانزد خاص و عام بود و اگرچه فرزند بزرگ خانواده نبود اما همیشه در نبود پدر و مادر مسئولیت حمایت و نگهداری از خواهران و برادرانش را به عهده می‌گرفت سرتاسر تابستان در جایخی یخچال خانه شان برای همسایه های مستمندی که یخچال نداشتند و ظرف های یخ را   آماده می‌کرد و روی دیوار خانه هایشان می گذاشت تا آنها نیز از نعمت نوشیدن آب سرد برخوردار شوند.

جالب تر اینکه همسایه ها تا مدت زیادی نمی دانستند که این کار خداپسندانه نیز یکی دیگر از اعمال نیک حسین بوده است روند نیکی کردن  او همچنان ادامه داشت تا اینکه با به صدا در آمدن آژیر جنگ و ضرورت دفاع از میهن در سن ۱۴ سالگی به سوی جبهه های جنگ حق علیه باطل شتافت و با عشق و علاقه و شور و حرارتی وصف ناشدنی در حمله به دشمن دین و اسلام شریفی شد شهید عالی  که در دوران مدرسه از فعالین انجمن اسلامی و اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان شهرش بود و با عشق به انقلاب و امام در بسیج فعالیت می‌کرد و در تمام مراسم و برنامه های مذهبی وجود داشت و دیگران را نیز تشویق می نمود اکنون در جبهه‌های جنگ نیز با همان منش تلاش و ایثار فعالیت می‌کرد و به پیش می رفت او به دنبال حبل المتین الهی بود که سرانجام آن را در جبهه یافت و به آن چنگ زد واحد  اطلاعات عملیات جبهه حضور گرم حسین را تجربه کرده است او در عملیات والفجر ۸ کربلای 1 و کربلای ۵ حضور یافت که در عملیات کربلای ۵ مسئولیت محور و فرماندهی اطلاعات عملیات لشکر ثارالله کرمان را برعهده داشت شهید عالی  قدرت فرماندهی خوبی داشت این دانش‌آموز مسئولیت‌پذیر که اکنون فرمانده ای قابل و لایق بود با مدیریتی مثال زدنی و عشق به ولایت و مسئولیت پذیری مضاعف و اطاعت و فرمان برداری و احترام و روحیه مشورت که به قول خودش خدمتگذار رزمندگان شده بود پله های موفقیت و عروج الهی را به سرعت طی می کرداو علاوه بر عشق به نماز و عمل به فرائض و مستحبات و قرائت قرآن از کودکی به خلوت با خدا می‌پرداخت و مناجات های زیبایی را در زمزمه می‌کرد شهید عالی  حضور خدا و آیات الهی را در همه جا احساس می‌کرد دائماً به ستایش و تسبیح خداوند مشغول بود.

همیشه به یاد مرگ بود و گویا از زمان مرگ خودش اطلاع داشت سرانجام حدیث سفر روحانی اش را در نامه ای  محرمانه برای خواهرش نوشت و عارفانه و شجاعانه در عملیات کربلای ۵ با سیم‌های خاردار الفتی الهی و ماندگار بست و نقش خود را چون گلی جاوید و ماندنی برای همیشه در لابه لای سیم‌های خاردار به جا گذاشت تا دیگران با عبور از روی او  عملیات را به پایان برسانند و شادمانه شهادت او و پیروزی ایران را جشن بگیرند.

 مطالعه این گونه عاشقی کردن ها و  عاشق بودن را به همه افراد خصوصاً جوانان توصیه می‌کنیم.

 با اینکه کتاب عاشقی میخوانی 

کمترز حدیث عاشقی میدانی 

برخیز و فقط بخوان تو خطی ز شهید

 یک عمریمرید  عاشقی می مانی

خصوصیات اخلاقی،فردی و اجتماعی شهید

اولین نکته‌ای که پس از برگزیده شدن هر فردی ذهن دیگران را مورد هجوم قرار می دهد علامت سوال بزرگی است که چرا و به چه دلیل این انتخاب انجام شده است به همین دلیل وقتی شهید حسینعلی عالی به عنوان شهید شاخص  کشوری برگزیده  شد این علامت سوال  باعث شد تا به دنبال جواب رفته و دلیل یا دلایل شاخص شدن این شهید معزز را از بین خیلی شهیدان جویا شوم 

اولین جایگاه معتبر خواهران و برادران و سپس دوستان و همرزمان شهید بودند شاید قریب به ۲۰ نفر از نزدیکان و دوستان و هم رزمان شهید ساعت ها درباره روحیات اخلاقی شهید عالی صحبت کردند و همگی متفق القول  به نکاتی اشاره داشتند که او را از دیگرافراد هم سن خودش متمایز می نمود و نشان شخصیت فوق العاده و منش شگفت  انگیزی وی داشت .

اطمینان دارم شما نیز وقتی به زندگینامه و وصیتنامه شهید رجوع نموده و آنها را مطالعه کنید حتماً به این واقعیت معترف خواهید  شد که اینگونه بودند و چون او زیستن ویژگی افرادی است که مورد لطف و رحمت الهی قرار گرفتند شهید حسینعلی عالی را از نظر ویژگی های شخصیتی اینگونه معرفی کرده‌اند فروتن. خوشرو. خوش‌فکر ورزشکار. با نظم و منضبط .خداترس. شجاع با تقوا. متدین. مخلص. دارای حس مدیریت مشورتی .از جان گذشته خانواده دوست .اهل مناجات با خدا .عاشق شهادت  معتقد به نماز اول وقت. مرگ آگاه .اهل رشادت .  شیفته امامت و ولایت .دلباخته امام حسین (ع)

فرشته ای در قالب انسان بود انسانی واقعی که از تمام نعمت های خدادادی برای رسیدن به خدا استفاده کرده بود.

شهید از زبان دوستان وهم رزمان

حجت الاسلام منصور هاشمی یکی از دوستان و هم رزمان شهید است او در خاطره‌ای به نام (جانماز معطر) از شهید روایت می کند:

 شهید عالی قبل از آخرین عملیات سجاده‌ای داشتند به رنگ آبی که با یک عدد مهر به این حقیر اهدا نمودند، سجاده او همیشه عطر و بوی خاصی داشت، بوی عطر خوش حرم امام حسین (ع).

 روزی مادرم این سجاده را با بقیه لباس ها شسته بود .وقتی فهمیدم خیلی ناراحت شدم چون به مرور زمان مهر را  هم از دست داده بودم. آخر از زمان شهادت حسین دو سال گذشته بود .

وقتی سجاده خشک شد آن را برداشتم و بوییدم هنوز همان بوی خوش کربلای حسین (ع )از آن به مشام می رسید. این سجاده مدت ها  با من بود تا آن که آن را به اصرار زیاد از طریق برادر سرگزی زاده به خانواده شهید مسترد کردم .

حسنعلی کشته گر از دیگر دوستان شهید است با خاطراتی فراوان در خاطره‌ای که نام آن را (مبلغ حق) می گذارد حسین را اینگونه معرفی می‌کند هر وقت از جبهه بر می‌گشت یا به مرخصی می آمد به ما سر می‌زد و در محفل  کشتی گیران  از جبهه و جنگ سخن می‌گفت و ما را تشویق می‌کرد که به رویم .

برگرفته ازکتاب:

سیم های خاردار و عطر گلی ماندگار

ناشر :موسسه انتشاراتی گل واژه

 

 

انتهای پیام/

ارسال نظر






captcha
ارسال