به گزارش فائزون؛ شهید میرمردادزهی از دلیر مردان خلبان هوانیروز، در آذرماه 1332 در خانوادهای مذهبی و متدیّن از قوم بلوچ و اهل تسنن در روستای سیب از بخش سیبوسوران شهرستان سراوان پا به عرصة گیتی نهاد. حاج گهرام- والد محمدامین- از همان کودکی به تعلیم و تربیت اسلامی او اهمیت میداد. وی پس از اتمام سال چهارم دورة متوسطة نظام قدیم و کسب رتبهای بالا، با پذیرش خلبانی به استخدام هوانیروز نیروی زمینی درآمد. دورههای زبان انگلیسی، چتربازی، خلبانی هلیکوپتر کبرا (209)، استادخلبانی و... را با موفقیت سپری نمود. در اردیبهشتماه 1358 در تهران ازدواج کرد که ثمرة آن دو فرزند دوقلو بهنامهای بابک و بهاره است. ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی در غائلة کردستان، رشادتها و شجاعتهای بینظیری از خویش نشان دادند.
در غائلة بلوچستان و کوه سفیدگشت سراوان، که اشرار مسلح تعداد 33 تن از نیروهای جانبرکف انتظامی را به شهادت رساندند و موجب ناامنی منطقه شدند، شهید میرمرادزهی بهعنوانِ سرگروه پنج فروند هلیکوپتر کبرا، از اصفهان به سراوان عزیمت کرد و پس از توجیهی مختصر توسط اعضای شورای تأمین شهرستان، مأموریت را آغاز کرد. وی در طول یک هفته تعدادی از اشرار را به هلاکت رساند و تعدادی را اسیر کرد و سپس به مناطق عملیاتی عزیمت نمود. شهید میرمرادزهی در طول دورة دفاع مقدس در پروازها و عملیات متعددی شرکت جست که «بیتالمقدس و رمضان» ازجملة آنهاست. پروندة خلبان شهید بلوچستان تا لحظة شهادت، سرشار از مأموریتها و پروازهای دلیرانه و شجاعانه است. وی سرانجام در بیستوسوم تیرماه 1361 در عملیات رمضان- که بهمنظور پشتیبانی از نیروهای خودی که در شمال شرق بصره در محاصرة دشمن بودند صورت گرفت- در حین درگیری و برگشت بهوسیلة موشک مالیوتکا مورد اصابت قرار گرفت و به درجة رفیع شهادت نائل شد.
هنوز کوههای سربه فلک کشیدة کردستان عظمت شجاعتها و رشادتهای قهرمان بلوچستان را از یاد نبرده است و هنوز جلگههای پهناور خوزستان از سخاوت و ایثارگری خلبان تیزپرواز هوانیروز و قهرمان بلوچستان خاطرات زیادی دارد.
استان سیستانوبلوچستان از فداکاران جانبرکفِ قهرمان در بههلاکترساندن اشرار و غداران کینهتوز که مردم بیگناه و نیروهای انتظامی را بیدلیل قتلعام میکردند، آن اندازه خاطره دارد که برای همیشة تاریخ از یاد نخواهد برد. مرز مشترک ایران و عراق در دوران هشت سالة دفاع مقدس، خاطرات بهیادماندنی بسیاری از قهرمان بلوچستان در برگهای زرّین تاریخ خود به ثبت رسانده که هرگز فراموش نخواهد شد.
بخشی از وصیتنامة شهید میرمرادزهی
«خدایا تو را شکر میگویم که این فرصت را به من دادی تا ایمانم را به تو نشان دهم و پا در راه پرشکوه شهادت بگذارم».
انتهای پیام/