فائزون|شهید یوسف سنچولی

شهید یوسف سنچولی

فائزون شهید یوسف سنچولی رامعرفی می کند این شهید والامقام در بخشی از وصیت نامه اش عنوان کرده است:مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیري کنید که فردا در محضر خدا نمیتوانید جواب آن را بدهید.

نام:یوسف

نام خانوادگی:سنچولی

نام پدر:بدیل

محل تولد:زابل

تاریخ تولد:۱۳۴۵/۱/۱

تاریخ شهادت:۱۳۶۳/۱۲/۲۵

محل شهادت:شرق دجله

تحصیلات:پایان دوره ابتدایی

دین:اسلام

مذهب:شیعه

کدخبر : 3144 | تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۲/۱۷|۱۳:۰۰

به گزارش فائزون در وصیت نامه شهید یوسف سنچولی عبارت های کلیدی وجود دارد که در ذیل آمده است

خدایا از این که به من نظر لطف افکندي تا در این مکان مقدس راه یابم و یـک رزمنـده در راه قرآن و اسلام باشم، سپاسگزارم.

 معتقدم پاکان و زاهدان خدا لایق شهید شدن میباشند.

بارالها زیاد در تلاش بوده ام تا در مسیر تو باشم.

 ظن علامت خباثت نفس است و این مسأله یکی از القائات شیطانی میباشد.

 خداوندا تو میدانی که من آرزویم مرگ در جبهه است.

 تا زنده هستم از اسلام و وطن دفاع خواهم کرد.

 مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیري کنید که فردا در محضر خدا نمیتوانید جواب آن را بدهید.

 همه مانند خاندان وهب جوانانتان را به جبهه هاي نبرد بفرستید.

                                                                                                             بسم االله الرحمن الرحیم

الْحمد للَّه الَّذي هدانَا لهذَا وما کُنَّا لنَهتَدي لَولَا أَنْ هدانَا اللَّه «ستایش خدا را که بر این مقام رهنمایی کرد که اگر هدایت و لطف الهی نبود ما به خود در این مقام راه نمی یافتیم». با سلام و درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران، امام امت خمینی بت شکن و با درود و سلام بر شهیدان راه حق و عدالت و با درود و سـلام بـر رزمنـدگان اسـلام و بـا درود و سلام بر خانواده هاي شهدا و با درود و سلام بر شما اي پدر و مادر مهربانم. خدایا از این که به من روسیاه و حقیر عنایت فرمودي و نظر لطف افکنـدي تـا در ایـن مکـان مقـدس راه یـابم و یـک رزمنـده در راه قـرآن و اسـلام باشـم، سپاسـگزارم. خـدایا همانطوري که مرا پاك آفریدي، میخواهم که مرا در دنیا و آخرت پاك و خـالص گردانـی و توبه مرا بپذیري و مرا عفو کنی. پروردگارا آنقدر در گناه و فساد بوده ام که اکنون قـدرت این که قلم به دستم بگیرم و وصیتی را بنویسم را ندارم. چون معتقدم پاکان و زاهدان خـدا لایق شهید شدن می باشند. بارالها زیاد در تلاش بوده ام تـا در مـسیر تـو باشـم و بـراي تـو بندهاي مخلص باشم هرچند که لطف تو شامل حالم بود ولی شرمنده و سرافکنده ام و امیـد بخشش دارم. خدایا اي پرورش دهنده محمد(ص)و حسن(ع)و حـسین(ع) الهـی دردمندم، دلشکسته ام و روحم از شدت درد میسوزد و بدان امیدم که جان بـی ارزشـم را- با یاریت- در راه اسلام قرار دهم، شاید براي محو شـدن گناهـانم بـا کفـارهاي باشـد و یـا توبه ام را بپذیري و بیامرزي که در هر حال به تو محتاجم و ناامید نیستم زیرا بنده تو هـستم و میدانم که تو خداي من رحمن و رحیم هست. برادران و خواهران مسأله مهم و اساسـی که امروز و در جامعه ما در حال حاضر بیشتر رسوخ پیـدا کـرده و خـود مـن بـسیار در آن  غوطه ور بوده ام. ظن بردن به دیگران میباشد که سرّ این ظن علامت خباثت نفس اسـت و این مسأله یکی از القائات شیطانی میباشد، چون که معتقدم که جز خدا و با کمک خدا [و] علائم غیبی خدا هیچ انسانی از وجود انسان دیگر آگـاه نیـست و بنـابراین چگونـه انـسان میتواند چیزي را کـه در حـق دیگـري معتقـد باشـد. در ایـنبـاره حـضرت امیرالمـؤمنین میفرماید: «سوءالظن یفسد الامور. بدگمانی کارها را فاسد میکنـد» و بـراي عـلاج و راه نجـات انـسان حـضرت علـی(ع) در حـدیث دیگـري مـیفرمایـد: «الفکـر فیالعواقب ینجی من المصائب فکر کردن در عاقبت کارها انسان را از هلاکتهـا نجـات میدهد». و اما پدر و مادر مهربانم شما بر گردن من حق فرزندي دارید و شما براي مـن زحمـت کشیدید و من براي شما ایجاد ناراحتی زیاد کرده ام و از شما میخواهم که من را ببخشید و حلال کنید تا خدا هم از من خشنود شود و من را بیامرزد و مادر عزیـزم هـمچـون فاطمـه زهرا(س)در مقابل سختیها و گرفتاريها استوار باش، هرجا که هستی و هر موقع به یـاد من می افتی، دستهاي خود را هرچه میتوانید به سوي خدا بلندتر کرده و خدا را شکر کن و ناراحت نشوید. خداوندا تو میدانـی کـه مـن آرزویـم مـرگ در جبهـه اسـت، چـون در رختخواب تا زنده هستم از اسلام و وطن دفاع خواهم کرد و ضمناً اي پدر و مادر مهربـانم بعد از شهید شدن من بیتابی نکنید و شیون سرندهید، زیرا دشمن تصور میکند ما از مردن میترسیم و از شهادت متأثریم در صورتی که ما از مرگ استقبال میکنیم و این شیوه پیروان حسین(ع) است. مولا علی(ع)میفرمایـد: «زنـدگی نـه آنچنـان شـیرین و مـرگ نـه  آنچنان تلخ است که انسان شرافت خود را براي یک لحظه ماندن زیـر پـا نهـد» اي امـت شریف و شهیدپرور ایران، مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهـه جلـوگیري کنیـد کـه فـردا در محضر خدا نمیتوانید جـواب آن را بدهیـد همـه ماننـد خانـدان وهـب  جوانانتـان را بـه جبهه هاي نبرد بفرستید و حتی انتظار نداشته باشید که جسد او را تحویل بگیرید، زیرا مـادر وهب گفت «من سري را که در راه خدا داده ام پس نمیگیرم» و اي جوانان عزیـز نکنـد دررختخواب ذلت بمیرید که حسین(ع)در میدان نبرد شهید شد. مبادا در غفلت بمیرید که علـی(ع) در محراب عبــادت شــهید شــد. مبــادا در حــال بــی تفــاوتی بمیریــد کــه  علی اکبرِ (ع)حسین(ع)با ادب شهید شد. خدایا میدانم چه کرده ام و چقدر از تو دور شده ام و راه خطا رفته ام، قدر نعمتهاي تو را ندانستم. از رحمانیت تو غافل بـودم و خیـال میکردم که درست میروم اما اشتباه بود. بهترین عقل را بـه مـن دادي امـا لحظـه اي تفکـر نکردم که از کجا آمدم و به کجا میروم و براي چه آمده ام و چه کسی مرا آورده و میبـرد. خدایا حالا که با این هدف بزرگترین یعنی انقلاب اسلامی و با چنین امامی مرا بیدار کردي و به خود آوردي که چه غافل و چه خطاکار بودم و چه مسیر اشتباهی را مـیرفـتم کـه بـه خیال خودم درست بود. خدایا با این همه خطا و اشتباه باز هم مرا رها نکردي و هرچه من دورتر میشدم، خودت را به من نزدیکتر میکردي و آن لحظه اي که رفتم تـا بـه تـه چـاه بیفتم و براي همیشه فنا شوم دست مرا گرفتی و نجاتم دادي و بیدار و هـشیارم کـردي کـه اي بنده من تو کار دیگري داري و مسئولیت تو چیز دیگـر اسـت تـو بـراي خـراب کـردن نیامدي، براي گناه کردن نیامدي، این را به من فهماندي که تو براي ساختن آمدي، تو آمدي که جلوي گناه کردن را بگیري، تو براي مبارزه آمدي براي بنـدگی آمـدي. تـو بـراي تـأثیر آمدي. خدایا مرا بیدار و به بهترین مکان راهنمایی کردي و در آخر اگـر بـه مـن حقـوق و  مزایایی تعلق گرفت، به پدرم بدهند و پدر و مادر و برادر و خواهر اگر من احیاناً در منـزل با شما برخورد بدي داشتم به بزرگواري خودتان تقاضا دارم عفو نمایید و از کلیه خویـشان و قومان و دوستان و آشنایان و همـسایگان علـی الخـصوص  اگـر از مـن حـرف ناراحـت کننده اي شنیدید و یا شما را ناراحت کرده ام، مرا ببخشید و حلال نمایید. بـه امیـد پیـروزي عاجل لشکریان اسلام بر اهریمنان کافر.

یوسف سنچولی

 

ارسال نظر






captcha
ارسال