فائزون| لشکر ۴۱ ثارالله با ۱۴ گردان در این عملیات شرکت کرد+ اسامی فرماندهان سپاه و بسیج اعزامی از استان سیستان و بلوچستان

بازخوانی و تشریح عملیات کربلای ۱

لشکر ۴۱ ثارالله با ۱۴ گردان در این عملیات شرکت کرد+ اسامی فرماندهان سپاه و بسیج اعزامی از استان سیستان و بلوچستان

فائزون بازخوانی و تشریح عملیات کربلای ۱ را منتشر کرد.

کدخبر : 31375 | تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۰/۱۳|۱۲:۱۰

عملیات کربلای 1

عملیات کربلای 1 در 9 تیر 1365 در منطقۀ مهران با رمز یا ابوالفضل‌العباس(ع) ادرکنی و با هدف آزادسازی شهر مهران آغاز شد و تا 19 تیر 1365 ادامه داشت. لشکر 41 ثارالله نیز با 14 گردان در این عملیات شرکت کرد. یکی از گردان‌های آن گردان 409 حمزه سیدالشهدا(ع) نیروهای اعزامی از استان سیستان و بلوچستان بود که در اوایل خرداد 1365 بنابه تدبیر فرماندهان عالی جنگ و لشکر 41 ثارالله به‌صورت استانی به فرماندهی حبیب‌الله دانش‌شهرکی تشکیل و راه‌اندازی شده‌بود و برای اولین بار به‌صورت مستقل در قالب یک گردان سازماندهی و به‌کارگیری شد.

* نگاه راهبردی: بعد از شکست سنگین ارتش عراق در عملیات پیروزمندانۀ والفجر 8 و تصرف شهر فاو به‌دست رزمندگان اسلام در 20 بهمن 1364، نیروهای ارتش عراق با انتخاب دفاع متحرک و اجرای عملیات‌های تلافی‌جویانه علیه قوای ایرانی، در 17 اردیبهشت 1365 شهر مهران را به تصرف خود درآوردند و این شهر برای دومین بار در جنگ تحمیلی به اشغال ارتش عراق درآمد. مهران در آغاز جنگ تحمیلی اشغال شده‌بود که رزمندگان اسلام با اجرای عملیات والفجر 3 در 7 مرداد 1362 آن را آزاد کردند و عراق به‌منظور معامله با ایران برای خروج از فاو دوباره اقدام به تصرف شهر مهران کرده‌بود که رزمندگان اسلام برای بار دوم این شهر را آزاد کردند.

* موقعیت منطقه: شهر مهران از جنوب به ارتفاعات قلاویزان، از شمال به ارتفاعات نمه‌کلان کوچک، از غرب به مرز و از شرق به جادۀ مهران-دهلران منتهی می‌شود. ارتفاعات قلاویزان که عراق در عملیات والفجر 3 نیز بر آن تسلط داشت، مهم‌ترین عارضۀ منطقه بود. جادۀ مهم ایلام-مهران-دهلران هم که به‌دست نیروهای عراقی به‌خطر افتاده‌بود، از حساسیت این منطقه حکایت داشت.

* طرح کلی عملیات: نیروی زمینی سپاه فرماندهی کلی عملیات و قرارگاه نجف فرماندهی میدان نبرد را با چند لشکر و تیپ سپاه پاسداران، ازجمله لشکر 41 ثارالله برعهده داشت. این عملیات سه مرحله داشت و لشکر 41 ثارالله از وسط و لشکر 27 از جناح راست و لشکر 25 از جناح چپ در عملیات شرکت کردند. لشکر 41 ثارالله در مرحلۀ اول با پنج گردان از محور تعیین‌شده وارد عمل شد و روز دوم در مرحلۀ تکمیلی عملیات در ارتفاعات قلاویزان درحالی‌که جنگ سختی بین نیروهای خودی و دشمن بود، به گردان 409 به فرماندهی حبیب‌الله دانش‌شهرکی مأموریت داده شد تا با عبور از گردان 415 به‌سمت اهداف تعیین‌شده و تصرف ارتفاعات قلاویزان اقدام کند. با شروع عملیات فرمانده گردان 409 مجروح شد که پس‌از ایشان فرماندهی گردان به محب‌علی فارسی واگذار شد و نیروها را تا رسیدن به اهداف تعیین‌شده هدایت و فرماندهی کرد. گردان طرحِ عملیاتِ خود را با سه گروهان برنامه‌ریزی کرد. گروهان یکم در سمت راست با گردان 415 و گروهان دوم در سمت چپ با گردان 416 الحاق کرد و گروهان سوم ابتدا احتیاط بود و پس‌از رسیدن به اهداف بین دو گروهان دیگر تقسیم شد و با شروع پاتک‌های نیروهای عراقی اقدام به انهدام نیروها و تانک‌های دشمن کردند و نبرد سنگینی را در ارتفاعات قلاویزان برای تصرف اهداف مدِنظر انجام دادند و تا پایان عملیات در منطقه حضور داشتند. تعدادی از نیروهای گردان شهید و مجروح شدند. اما با وجود این‌که گردان 409 پس‌از تأسیس، اولین مأموریت آفندی را انجام داد، به‌خوبی درخشید و عملکرد مطلوبی را در کارنامۀ خود ثبت کرد. حضور مقتدرانه و ایثار و فداکاری نیروهای گردان 409 باعث شد تا فرماندهی لشکر تشکیل یک گردان دیگر از نیروهای اعزامی سیستان و بلوچستان را در دستورکار خود قرار دهد.

- نیروهای اعزامی سیستان و بلوچستان علاوه بر اینکه در گردان 409 سازماندهی شده‌بودند، در گردان‌های 414، 419، تیپ ادوات، توپخانه، پدافند هوایی و سایر رده‌های پشتیبانی و ستادی لشکر 41 ثارالله در این عملیات شرکت داشتند و حتی در عملیات پاکسازی ارتفاعات اطراف تنگۀ کنجانچم قبل‌از عملیات کربلای 1 نیز شرکت داشتند.

گردان 409 حمزه سیدالشهدا(ع) در عملیات کربلای یک و آزادسازی مهران: با شروع سال 1365 و گذشت مدتی از عملیات والفجر 8 و تصرف شبه‌جزیرۀ فاو به‌دست لشکریان اسلام، دشمن برای برون رفت از شکست خود در فاو و در عملیات والفجر 8 و همچنین ایجاد روحیه در نیروهای خود، با کمک منافقین طرح دفاع مشترک را راه‌اندازی کرد و در جبهه‌هایی حملاتی را آغاز کرد، به‌ویژه ایلام، مهران و دهلران که به‌صورت پاسگاهی مدیریت می‌شد، و شهر مهران و ارتفاعات قلاویزان و قسمتی از جادۀ مهران-دهلران را اشغال کرد.

با دستور حضرت امام(ره) مبنی بر انجام عملیات برای آزادسازی مهران، سپاه پاسداران با فعال‌کردن قرارگاه نجف اشرف و اعزام نیرو و تجهیزات به منطقۀ میانی جنگ، مقدمات انجام عملیات کربلای 1 و آزادسازی مهران و ارتفاعات منطقه را فراهم کرد.

لشکر 41 ثارالله یکی از یگان‌هایی است که با تعدادی از گردان‌ها و عِدّه و عُدّۀ خود برای عملیات‌های آفندی و پدافندی در منطقۀ صالح‌آباد ایلام مستقر شد.

در زمان حملۀ دشمن به خط خودی در مهران تعدادی از یگان‌های ارتش عهده‌دار خط بودند. در هنگام تصرف مهران توسط دشمن، خط‌های پدافندی دچار پاشیدگی و به‌هم‌ریختگی شدند.

دو گردان از لشکر 41 ثارالله (گردان 409 حمزه سیدالشهدا(ع) و گردان وحدت از استان سیستان و بلوچستان) مأموریت پیدا کردند تا در خط‌های پدافندی حاضر و با نیروهای ارتش برای تثبیت موقعیت جدید و ترمیم و تشکیل خط پدافندی اقدام کنند.

احمد اعرابی که در زمان تشکیل گردان 409 حمزه سیدالشهدا(ع) استان سیستان و بلوچستان حاضر و ناظر بوده‌ و در هنگام اعزام گردان به خط مهران قبل‌از عملیات کربلای 1، به‌عنوان معاون گردان از سد دز به مهران اعزام شده‌است، دربارۀ چگونگی استقرار گردان در خطوط پدافندی می‌گوید:

«چون گردان تازه تشکیل شده‌بود، به هماهنگی بین فرمانده گردان با معاونان و با فرمانده گروهان‌ها و بچه‌های رزم و فرمانده دسته‌ها نیاز داشت تا درکنارِ صمیمیتی که بود، ارزیابی هم بشوند. معمولاً نظر حاج قاسم میرحسینی این بود که در خیلی از اموری که پیش می‌آید این بچه‌ها گرچه تازه‌کارند، باتجربه عمل می‌کنند؛ اما تجربۀ هماهنگی باهم را ندارند و ازآنجاکه مسئلۀ مهران و گرفتن مهران توسط منافقین و دفاع متحرک عراق پیش آمده‌بود، بهترین فرصت بود که ما آنها را وارد عمل کنیم. برای همین گردان را آماده کردیم تا در خط‌های پدافندی قرار بگیرند و اولین کارشان را انجام دهند و ارزیابی شوند. بر همین اساس بچه‌ها به مهران آمدند و در سه دسته در میمک، صالح آباد و ارتفاعات کنجانچم قرار گرفتند. در پایین رودخانۀ کنجانچم عبدالحسین باقری با گروهانش مستقر بود که همان‌جا شهید شد. هم بچه‌ها زمانی‌که در جاهای پدافندی مستقر شدند، خودشان را خوب نشان دادند و هم هماهنگی‌ها تقریباً به‌وجود آمد. هماهنگی کار سختی بود، مثلاً یک بار خبری ناگواری را با بی‌سیم گفتیم، مگر می‌شد کسی را کنترل کرد. حداقل اینکه بی‌سیم فرماندهی ارشدیت دارد. بعد جلسه گرفتیم و موضوع را برایشان گفتیم و متوجه شدند که راست است و باید منتظر خبر فرماندهی باشند. شاید تا یک ساعت ارتباط مناسب بین رده‌ها برقرار نشد. وضعیت هماهنگی این‌گونه بود.

نیروها که در خط پدافندی قرار گرفتند، بهترین آزمایش برایشان بود. هم توانمندی خودشان را نشان دادند و هم فرماندهان با اینها آشنا شدند، درضمن خودشان هم تااندازه‌ای نقاط ضعف خود را دیدند و برایشان دوره‌ای آزمایشی بود. من به سه نقطه‌ای که بچه‌ها مستقر بودند می‌رفتم و نکات آموزشی را به بچه‌ها می‌گفتم. بسیار تأثیرگذار بود و نتیجه‌اش این شد که بچه‌ها برای عملیات آماده شدند و دردِسر زیادی نداشتیم، گرچه باز هم مشکلاتی بود» (مصاحبه با اعرابی، 1396).

رزمنده و پیشکسوت هشت سال دفاع مقدس حاج قاسم حسن‌زاده که خود از زمان تشکیل گردان 409 حمزه سیدالشهدا (ع) استان تا شرکت در عملیات کربلای 1 برای فتح شهر مهران حضور داشته‌است، دربارۀ چگونگی اعزام به صالح‌آباد و استقرار در خط پدافندی صالح‌آباد با لشکر 21 حمزه سیدالشهدا(ع) ارتش می‌گوید:

«خبردار شدیم که عراق به تلافی بازپس‌گیری فاو ، مهران را گرفته است. بعداز عملیات والفجر 8 برای لشکر 41 ثارالله فرجه‌ای در لشکر پیش آمده‌بود تا گردان‌ها استراحت کنند. گردان 409 هم تازه شکل گرفته‌بود و اولین گردانی بود که به صالح‌آباد آمد. ابتدا برای خط پدافندی که جلو عراق را بگیریم به ارتفاعات صالح‌آباد رفتیم تا عراق آن سمت نیاید. ما در صالح‌آباد به‌اتفاقِ گردانی از لشکر 21 حمزه سیدالشهدا(ع) ارتش حضور داشتیم؛ یعنی یک گروهان از ما و یک گروهان از ارتش. فرمانده گروهان ما شهید عبدالحسین باقری و جانشینش محمود دولتی‌مقدم بود و بنده هم همراهشان بودم. فرمانده دسته‌ها شهید برادران زنجیریان، مهدی خزایی و حسن شهرکی‌پور بودند. فرمانده گروهان دیگر گردان 409 سلطان علوی و جانشین گروهان علی کارکن از بچه‌های آزاده بود. در گروهان سوم غلامرضا شهرکی فرمانده، تیموری تدارکات، عباس خمّر معاونت نیروی انسانی، عباس سرگزی تسلیحات و حمزه دهقان به‌اتفاقِ عبدلعلی میرشهرکی تبلیغات بودند و محمدرضا حیدری‌نسب هم آن زمان مسئول مخابرات گردان شد. بعداز ده‌روزی که گردان در صالح‌آباد در خط پدافندی بود، جابه‌جا شد. ارتش در خط پدافندی استقرار کامل پیدا کرده‌بود که ما به جنگل صالح‌آباد رفتیم (مصاحبه با حسن‌زاده، 1395).

غلامرضا شهرکی‌مقدم از پیشکسوتان سپاه و هشت سال دفاع مقدس در اواخر خرداد 1365 برای چندمین بار به جبهه اعزام شد. زمانی‌که همراه گروهی بیست‌نفره به ستاد لشکر 41 ثارالله در اهواز رفت، مطلع شد که گردان 409 حمزه سیدالشهدا(ع) استان سیستان و بلوچستان تأسیس و برای استقرار در خط پدافندی به مهران اعزام شده‌است؛ لذا همراه بقیۀ افراد به مهران مراجعه می‌کند. او از اولین حضور خود در گردان 409 حمزه سیدالشهدا(ع) استان می‌گوید:

«در خرداد 1365 به همراه حدود بیست نفر از برادران پاسدار و بسیجی چندبار جبهه‌آمده از سپاه زابل به اهواز رفتیم. وقتی به ستاد لشکر 41 ثارالله مراجعه کردیم، گفتند گردان 409 حمزه سیدالشهدا(ع) استان سیستان و بلوچستان تشکیل شده‌است، ولی به‌دلیل حملۀ عراق به جبهۀ میانی و تصرف مهران، به‌همراه تعدادی از گردان‌ها و یگان‌های لشکر، به استان ایلام و مهران اعزام شده‌است. با هماهنگی مسئولان ستاد لشکر با اتوبوس‌های لشکر به‌سمت استان ایلام و شهر مهران حرکت کردیم.

پس‌از رسیدن به منطقۀ مهران ما را به مقر گردان 409 حمزه سیدالشهدا(ع) راهنمایی کردند. مقر گردان 409 حمزه سیدالشهدا(ع) بین مهران و ایلام در منطقۀ جنگلی و در کنار رودخانۀ کنجانچم بود. در مقر گردان استقرار یافتیم» (مصاحبه با شهرکی‌مقدم، 1395). غلامرضا شهرکی‌مقدم که سابقۀ درخشانی از حضور در جنگ دارد و در عملیات والفجر 8 به‌عنوان جانشین گروهان ایفای نقش کرده‌‌است، پس‌از حضور در مقر گردان 409 حمزه سیدالشهدا(ع) استان سیستان و بلوچستان در صالح‌آباد مهران متوجه می‌شود که دو گروهان از نیروهای گردان 409 برای تقویت نیروهای ارتشی و تثبیت خط و موقعیت نیروهای ایرانی بعد از حملۀ دشمن به مهران، به خط اعزام شده‌اند. او دربارۀ استقرار دو گروهان در خط و وضعیت منطقه و همراهی خود با فرمانده گردان 409 استان به‌عنوان فرمانده گروهان زیدبن‌حارثه می‌گوید:

«پس‌از استقرار متوجه شدیم یک گروهان از گردان 409 استان سیستان و بلوچستان در مقر گردان 409 حضور دارد و دو گروهان نیز به‌همراه برادران ارتشی به‌صورت تلفیقی در خط مستقرند؛ لذا اولین حضور گردان 409 حمزه سیدالشهدا(ع) استان سیستان و بلوچستان پس‌از تشکیل در خط پدافندی مهران به این شکل اتفاق افتاد.

لازم است عرض کنم در زمانی‌که دشمن بعثی با همکاری منافقین به مهران حمله کرده‌بود، خط پدافندی در اختیار برادران ارتشی بود و دشمن منطقه را ازدستِ آنها بیرون آورده‌بود و چون نیروهای مستقر در خط پدافندی به عملیات دشمن فکر نمی‌کردند، حملۀ دشمن باعث تلفات سنگین شده‌بود.

پس‌از تصرف منطقه توسط دشمن، تعدادی از یگان‌های سپاه برای جلوگیری از پیشروی عراق یا حملۀ مجدد آنها و همچنین ایجاد خط پدافندی جدید، به یاری برادران ارتش رفته‌بودند؛ ازجمله دو گروهان از رزمندگان گردان 409 استان سیستان و بلوچستان که به‌صورت تلفیقی در خط مستقر بودند.

دو روز از حضور و استقرار ما در مقر گردان گذشته‌بود که حبیب‌الله دانش‌شهرکی فرمانده گردان 409 حمزه سیدالشهدا(ع) استان سیستان و بلوچستان از خط پدافندی به عقبۀ گردان آمد. وقتی من را دید گفت آماده باشم که به‌عنوان فرمانده یکی از گروهان‌های مستقر در خط مشغول شوم. ابتدا امتناع کردم، ایشان گفتند «عبدالحسین باقری فرمانده یکی از گروهان‌ها درحین سرکشی از محدودۀ گروهان در خط شهید شده، لذا شما باید گروهان را تحویل بگیرید». بنده هم به‌اتفاقِ شهید عباسعلی خمّری که مسئولیت تبلیغات سپاه زابل را برعهده داشت و باهم آمده‌بودیم، همراه فرمانده گردان عازم خط پدافندی شدیم. در خط پدافندی سنگر به سنگر بنده به‌عنوان فرمانده گروهان و شهید عباسعلی خمّری به‌عنوان جانشین گروهان معرفی شدیم. تقریباً ده تا دوازده روز در خط بودیم و پس‌از اینکه خط تثبیت شد و تحرکات دشمن کاهش یافت، خط تحویل برادران ارتش داده شد و به عقب و مقر گردان در کنار رودخانۀ کنجانچم برگشتیم» (مصاحبه با شهرکی‌مقدم، 1395).

سلطان‌علی علوی از سبزپوشان سپاه زابل و از پیشکسوتان جهاد و شهادت در تیرماه 1365 برای بار سوم به جبهه‌ اعزام شد. ایشان در مرحلۀ اول در سال 1360 و در جبهۀ کرخه‌نور به‌مدت هشت ماه و در مرحلۀ دوم به‌عنوان یکی از فرمانده گروهان‌های گردان برادر سنگبری و بهرام سعیدی به‌مدت چهارده ماه در لشکر 41 ثارالله حضور داشته‌است.

در هنگام ورود سلطان‌علی علوی به لشکر 41 ثارالله در تیر 1365 گردان 409 حمزه سید الشهدا(ع) استان سیستان و بلوچستان تشکیل شده‌بود و می‌بایست در این گردان به‌کارگیری نیروها صورت می‌گرفت. ازآنجاکه گردان برای ادامۀ مأموریت به‌اتفاقِ سایر یگان‌های لشکر در منطقۀ ایلام مستقر شده‌بود، ایشان از اهواز به‌سوی ایلام رهسپار شد.

سلطان‌علی علوی دربارۀ اعزام خود و سازماندهی در گردان 409 حمزه سیدالشهدا(ع) استان سیستان و بلوچستان می‌گوید:

«تیر 1365بود که ما را به جبهه اعزام کردند. نامه آمده‌بود که عملیات است و شما باید بروید؛ زیرا سازماندهی شده‌اید و کادر لشکرید. ما به اهواز رفتیم. آنجا گفتند که گردان سیستان به ایلام رفته‌است و ما با آمبولانسی به ایلام، بخش ماربره، رفتیم. فرمانده گردان ما حبیب‌الله دانش‌شهرکی و جانشین، حسن هراتی بود. احمد اعرابی هم عملیات بود» (مصاحبه با علوی، 1395).

پس‌از استقرار لشکر 41 ثارالله و سایر یگان‌ها در منطقۀ میانی جنگ و اهتمام در ترمیم خط‌های پدافندی، برای انجام عملیات کربلای 1 و بازپس‌گیری مهران، تدبیر فرماندهان بر این بود تا جهت رعایت اصل غافل‌گیری، انجام امور شناسایی و تقویت روحیۀ رزمندگان به گردان‌ها و نیروها ده روز مرخصی بدهند تا به استان‌ها و شهرستان‌های خودشان بروند و با جذب نیروی جدید وارد منطقۀ عملیاتی آینده شوند.

غلامرضا شهرکی‌مقدم که به‌عنوان فرمانده گروهان زیدبن‌حارثه معرفی شده‌بود، درخصوصِ تصمیم فرماندهان برای فرستادن نیروها به مرخصی شهرستان و برگشتشان به منطقۀ عملیاتی مهران می‌گوید:

«بعداز چند روز که از خط برگشته‌بودیم، برای فریب دشمن نیروهای مستقر در منطقه، ازجمله گردان 409 حمزه سیدالشهدا(ع) استان سیستان و بلوچستان، به‌مدت ده روز به مرخصی فرستاده شدند. پس‌از سپری‌شدن مدت مرخصی نیروهای گردان 409 استان سیستان و بلوچستان فراخوانی شدند و همراه با نیروی جدیدِ جذب‌شده سریعاً به منطقه برگشتند و در جنگل ایلام، در کنار رودخانۀ کنجانچم مستقر شدیم.

هنگام ورود به منطقۀ مهران، منطقه حال‌وهوای ایام عملیات داشت. سریع نیروها سازماندهی مجدد شدند و گردان با نیروهای جدید تکمیل شد و تاهنگام شروع عملیات کربلای 1 و آزادسازی مهران، نیروها درحال آموزش و آمادگی رزم بودند» (مصاحبه با شهرکی‌مقدم، 1395).

برادر رزمنده قاسم حسن‌زاده دربارۀ چگونگی رفتن نیروهای گردان 409 حمزه سیدالشهدا(ع) به مرخصی و استقبال مردم زابل و برگشت گردان به منطقۀ عمومی ایلام می‌گوید:

«گردان از خط برگشته‌بود. چندروزی که بودیم حاج قاسم سلیمانی برای همۀ لشکر سخنرانی کرد. همۀ گردان‌ها در محوطه‌ای جمع بودند. برنامه این بود که همۀ نیروها به مرخصی بروند و به نیروها ده روز مرخصی دادند. نیروهای گردان 409 با اتوبوس به‌سمت استان سیستان و بلوچستان حرکت کردند. مکان استقبال برای بچه‌های گردان 409 در مزار شهدای زابل پیش‌بینی شده‌بود که آقای بیانی، مرحوم آیت‌الله بختیاری و جمع کثیری از مردم به استقبال گردان و نیروهای رزمنده آمده‌بودند. شهید میرحسینی در آنجا برای مردم و رزمندگان صحبت کرد. برگشتِ گردان 409، با اعزام نیروی جدید صورت گرفت و با این اعزام کادر و نیروی گردان تکمیل شد. گردان به‌همراه نیروهای اعزامی از استان سیستان و بلوچستان تا زمان شروع عملیات کربلای 1 به صالح‌آباد رفت (مصاحبه با حسن‌زاده، 1395).

بازگشت نیروها از مرخصی نزدیک عملیات کربلای 1 انجام شد. گردان‌ها نیروهای جدید را همراه با نیروهای قدیمی گردان سازماندهی و آمادۀ عملیات کردند.

لشکر 41 ثارالله با استعداد شش گردان در این عملیات شرکت کرد. یکی از این گردان‌ها، گردان 409 حمزه سیدالشهدا(ع) استان سیستان و بلوچستان بود که با اینکه از زمان تأسیس آن بیشتر از یک ماه نمی‌گذشت، در عملیات به‌کارگیری شد.

احمد اعرابی که یکی از معاونان گردان 409 حمزه سیدالشهدا(ع) استان سیستان و بلوچستان در کربلای 1 درکنارِ فرمانده گردان حبیب‌الله دانش‌شهرکی و جانشین گردان شهید حاج محب‌علی فارسی حضور داشت، از چگونگی شرکت گردان در عملیات کربلای 1 و استقرار در ارتفاعات قلاویزان می‌گوید:

«در عملیات کربلای 1 لازم شد بچه‌ها وارد عمل شوند. بیشتر هم نظر شهید میرحسینی بود. تنها چهار گردان از لشکر 41 به عملیات وارد شدند. به‌نظر شهید میرحسینی برای نیروها هم تجربه بود، هم یک دوره فراگیری مطالب، هم اینکه توانایی خودشان را نشان می‌دادند. بچه‌ها وارد عمل شدند و اتفاقاً از وقتی‌که بچه‌ها از پشت کانال رها شدند تا نزدیک نماز صبح که رسیدند، چند اتفاق افتاد؛ ازجمله در میدان مین گیر افتادیم که به‌خیر گذشت. صبح شهید میرحسینی آمد. گروهانی با تعدادی از بچه‌ها حرکت کرد. من با گروهان آخری ماندم. ما به آن منطقه نرفته بودیم و از آنجا شناخت اولیه نداشتیم. باید بچه‌های اطلاعات می‌آمدند دستشان را در دست ما می‌گذاشتند و بعد ما می‌رفتیم و به بچه‌ها ملحق می‌شدیم. به‌هرحال هر گروهان مأموریت خود را انجام داد، البته بعضی ناهماهنگی‌هایی هم به‌وجود آمد. خط پدافندی جلو تشکیل شده‌بود. غروب شد. بنا بود بچه‌ها بروند آنجا مستقر شوند تا تکلیف مشخص شود. الحاقی هم به‌وجود نیامده بود. ما پس‌از تصرف اهداف، ازجمله ارتفاعات قلاویزان در منطقه مستقر شدیم» (مصاحبه با اعرابی، 1396).

غلامرضا شهرکی‌مقدم یکی از فرمانده گروهان‌های گردان 409 حمزه سیدالشهدا(ع) استان سیستان و بلوچستان بود که توفیق شرکت در عملیات کربلای 1 و فتح ارتفاعات قلاویزان را داشت. ایشان دربارۀ مانور گردان در عملیات کربلای 1 می‌گوید:

«عملیات کربلای 1 در 10 تیر 1365 آغاز شد. عصر روز اول عملیات به گردان 409 حمزه سیدالشهدا(ع) استان سیستان و بلوچستان اعلام کردند که برای ادامۀ عملیات در روز دوم آماده باشند. گردان را از جنگل ایلام حرکت دادیم. پس‌از عبور از صالح‌آباد به‌سمت قلاویزان حرکت کردیم. گردان در موضع انتظار قرار گرفت. کادر گردان را از موضع انتظار برای توجیه به جلو بردند. موقعیت، ازجمله آتش شدید دشمن و آلودگی منطقه به مین، به‌گونه‌ای شد که ما برای توجیه در نیمه‌های شب رسیدیم. ما (کادر گردان) در همان محل ماندیم تا نیروها به ما رسیدند. صبح روز دوم عملیات، نزدیک طلوع خورشید، به گردان ما دستور دادند که برای ادامۀ عملیات وارد عمل شویم. در این محور از لشکر 41 ثارالله فقط گردان 409 حمزه سیدالشهدا(ع) استان سیستان و بلوچستان بود. گردان پیشروی خود را به سمت هدف موردنظر، یعنی ارتفاعات قلاویزان شروع کرد. هم‌زمان با پیشروی نیروها گردان 409 استان سیستان و بلوچستان، فرمانده لشکر 41 ثارالله، حاج قاسم سلیمانی، در منطقه و موقعیت رهایی گردان حضور داشت.

نیروهای گردان 409 حمزه سیدالشهدا(ع) استان سیستان و بلوچستان که پیشروی خود را به سمت ارتفاعات قلاویزان شروع کرده‌بودند، با عبور از کانال‌ها و میدان‌های مین و فتح سنگرهای دشمن، تا نزدیکی ظهر روز دوم عملیات کربلای 1، با کمترین تلفات خود را به ارتفاعات قلاویزان رساندند و ارتفاعات را فتح کردند و مستقر شدند و با لشکر 25 کربلا که در سمت چپ بود الحاق انجام شد؛ به‌طوری‌که در همان ابتدای استقرار گردان 409 بر روی ارتفاعات قلاویزان، مرتضی قربانی هم نزد ما آمد. با استقرار ما بر روی ارتفاعات قلاویزان،امکان دید و تیر بر شهرهای زرباطیه و بدرۀ عراق فراهم شد و به‌راحتی می‌توانستیم این دو شهر را ببینیم. بعداز استقرار گردان 409 حمزه سیدالشهدا(ع) استان سیستان و بلوچستان بر روی ارتفاعات قلاویزان و تثبیت هدف، چند روزی در خط بودیم و بعد خط را تحویل یکی دیگر از گردان‌های لشکر دادیم.» (مصاحبه با شهرکی‌مقدم، 1395).

براساس مصاحبه با مهدی قربانی، گردان قائم یا همان وحدت استان سیستان و بلوچستان خط پدافندی قلاویزان را از گردان 409 حمزه سیدالشهدا(ع) تحویل گرفته‌بود. [ویراستار: ذکر منبع]

قاسم حسن‌زاده از رزمندگان گردان 409 حمزه سیدالشهدا(ع) استان سیستان و بلوچستان که در عملیات کربلای 1 حضور داشته‌است، می‌گوید:

«گردان 409 روز دوم عملیات کربلای 1 در محور ارتفاعات قلاویزان وارد عملیات شد. بعدازظهر روز عملیات نیروها از صالح‌آباد تا نزدیکی منطقۀ عملیات (خسروشاهی) با اتوبوس منتقل شدند. پس‌از پیاده‌شدنِ نیروها از اتوبوس‌ها و هم‌زمان با سوارشدن نیروها بر خودروهای لندکروز، هواپیماهای عراقی منطقه را بمباران سنگین کردند؛ به‌طوری‌که به دو دستگاه خودرو آسیب وارد شد. پس‌از آرامش نسبیِ منطقه و رفتنِ هواپیماها، نیروهای گردان 409 به نقطۀ رهایی منتقل شدند. نیروهای گردان 409 استان سیستان و بلوچستان در قسمتی از منطقۀ عملیات به‌اشتباه وارد محدودۀ لشکر 10 سیدالشهدا شدند و به همین دلیل زمانی‌که به نقطۀ رهایی رسیدند، نزدیک طلوع آفتاب بود. وقتی ما به آنجا رسیدیم، حاج محب‌علی فارسی و حبیب‌الله دانش‌شهرکی فرمانده گردان زودتر از ما به نقطۀ رهایی رسیده‌بودند. درکنارِ آنان شهید میرحسینی و شهید مکی‌آبادی قرار داشت. دو بی‌سیم‌چی همراه شهید میرحسینی بودند: آقای علی‌دادی و کمکی ایشان که از بچه‌های جیرفت بود.

زمانی‌که به محل رهایی گردان برای شروع عملیات رسیدیم، وقت نماز صبح شده‌بود. مشغول نماز صبح بودیم که یک گلوله خمپاره به زمین خورد. جمعی از بچه‌ها، ازجمله علیرضا آخوندی از طلبه‌های زابل، واعظی و رحیمی آنجا درحینِ نماز شهید شدند. پس‌از نماز صبح، شهید میرحسینی دستور حمله را صادر کرد. در تیم پیشتازی که اول وارد صحنه شد، شهید برادرزنجیریان جلو بود، بعد شهید نوفرستی و پشت‌سرش من و دو نفر دیگر بودیم. شهید نوفرستی آرپی‌جی‌زن بود. من در آن عملیات کمک آرپی‌جی‌زن شدم، چون کسی نبود. نفر پشت‌سر من هم تیربارچی بود. شهید زنجیریان که تیر خورد ما توقف کردیم، شهید میرحسینی فریاد زد حرکت کنید، ما داخل کانال پریدیم و عراقی‌ها فرار کردند. شهید میرحسینی اعلام کرد الان شروع کنید به تیراندازی، ما شروع کردیم و آتش ریختند. بعداز دستۀ ما، ادامۀ کار را گردان شروع کرد. سلاح‌هایی که ما استفاده کردیم همان خمپاره60هایی بود که عراقی‌ها داشتند. در هنگام پیشروی ده اسیر عراقی هم گرفتیم. شروع پیشروی ما تقریباً نزدیک طلوع خورشید صورت گرفت. نیروهای عراق هنوز بر روی ارتفاعات قلاویزان حضور داشتند و گردان 409 استان سیستان و بلوچستان در روز روشن باید از پایین قلاویزان حرکت و ارتفاعات قلاویزان را تصرف می‌کرد. ما ارتفاعات را تصرف کردیم و مستقر شدیم و پدافند کردیم. ساعت 4 بعدازظهر عراق با گارد ریاست جمهوری خود پاتک انجام داد که با مقاومت نیروهای گردان 409 استان سیستان و بلوچستان پاتک دفع شد. در هنگام پیشروی به‌سمت قلاویزان فرمانده گردان به‌همراه دوسه نفر از بچه‌ها و پیک گردان مجروح شدند و گردان را حاج محب‌علی فارسی، شهید حسن هراتی و احمد اعرابی هدایت می‌کردند. گردان پس‌از تصرف ارتفاعات قلاویزان سه روز در منطقه پدافند کرد. بعد قسمتی از این خط پدافندی تحویل گردان قائم (وحدت) استان سیستان و بلوچستان و قسمتی تحویل لشکر 27 حضرت رسول(ص) شد» (مصاحبه با حسن‌زاده، 1395).

سلطان‌علی علوی یکی از فرمانده گروهان‌های گردان 409 حمزه سیدالشهدا(ع) دربارۀ مانور گردان در عملیات کربلای 1 می‌گوید:

«گردان 409 حمزه سیدالشهدا(ع) برای عملیات کربلای 1 به موضع انتظار آمده‌بود. آقای اعرابی گفتند ما بعداز گردان 414 شهید علی بینا وارد عمل بشویم. قرار بود که ما قبل‌از غروب برویم و خط را از گردان قبلی بگیریم. با آقای فارسی و مبین میر پیاده رفتیم. آقای غلامعلی نوری را دیدیم و از ایشان پرسیدیم که کدام گردان الآن در خط است. گفت که گردان ما آمده وگردان 415 آقای تاجیک الآن آنجاست بعد از گردان آقای تاجیک گردان 409 حمزه سیداشهدا(ع) باید وارد عمل بشود و عملیات را ادامه بدهد. ما سه نفر آنجا رفتیم. هر سه گروهانِ گردان ما راه را اشتباه رفته‌ و نیروها گم شده‌بودند. در خط به‌جز من و مبین میر و فارسی کس دیگری نبود. ما جلوتر رفته‌بودیم که توجیه شویم. صبح تعدادی آمدند و بقیه هم از پشتِ‌سر رسیدند.  ما باید یکی‌دو متر از بلندی پایین می‌رفتیم. از زنجیریان که فرمانده دسته بود خواستیم که اول برود. به‌محض اینکه می‌خواست از پیچ رد شود، تیر به پیشانی‌اش اصابت کرد و افتاد. بعداز ایشان یک نفر دیگر هم شهید شد. این دو نفر که شهید شدند دانشجویی که به‌گمانم خزایی نام داشت، گفت حمله کنیم؛ یعنی همۀ گردان هجوم برویم داخل گودی» (مصاحبه با علوی، 1395).

برادر مهدی قربانی از رزمندگان استان سیستان و بلوچستان که در گردان قائم (وحدت) استان سیستان و بلوچستان به‌عنوان بی‌سیم‌چی در کنار فرمانده گردان مرحوم علی شادکام و در خط پدافندی مهران چهل روز حضور داشته‌است، از ورود گردان 409 حمزه سیدالشهدا(ع) استان سیستان و بلوچستان به عملیات کربلای 1 و آزادسازی ارتفاعات قلاویزان توسط این گردان می‌گوید:

«ما قبل‌از عملیات کربلای 1 در خط پدافندی مهران بودیم. تیمی با حاج قاسم سلیمانی آمدند و گفتند قرار است عملیات شود. نفربرها آمدند و نیرو و تجهیزات به منطقه وارد شد. خط را تحویل یکی از گردان‌های لشکر 41 ثارالله دادیم و ما را به جنگل‌های ایلام منتقل کردند. خط پدافندی ما دقیقاً روبه‌روی مهران بود. قلاویزان سمت چپ ما قرار داشت. عملیات کربلای 1 شروع شد. یکی از گردان‌های عمل‌کننده، گردان 409 حمزه سیدالشهدا(ع) استان سیستان و بلوچستان بود. گردان 409 ارتفاعات قلاویزان را گرفته‌بود. بعداز اینکه گردان 409 به عقب برگشت، خط را به گردان قائم تحویل دادند» (مصاحبه با قربانی، 1395).

گردان 409 حمزه سیدالشهدا(ع) پس‌از تشکیل در عملیات کربلای 1 شرکت کرد و روی ارتفاعات قلاویزان مستقر شد و پس‌از تثبیت خط، خط پدافندی را تحویل گردان‌های بعدی داد. بعضی نیروها تسویه‌حساب‌ کردند و رفتند؛ ولی کادر گردان و تعدادی از نیروها پس‌از مرخصی چندروزه به جنگل اهواز و سپس به سد دز برگشتند.

گردان در سد دز دوباره سروسامان گرفت. چند کار اینجا انجام می‌شد: اول، کادر اصلی گردان با توجه به عملیات گذشته و احصای نقاط ضعف و قوت، کادر گردان را از بالا تا پایین با مشورت  شهی میرحسینی چینش کردند؛ دوم، نقاط ضعف و قوت خود را از‌لحاظ تاکتیکی بررسی کردند.

احمد اعرابی که خود معاون گردان در کربلای 1 بود و بعداز آن در گردان حضور داشت، در این باره می‌گوید:

«پس‌از عملیات کربلای 1 چنان‌که لازم بود بعضی نیروها تسویه‌حساب کردند و بعضی هم به مرخصی رفتند. یک ماه و چند روز بعد دوباره کادر گردان 409 حمزه سیدالشهدا(ع) جمع شدند و گردان سروسامانی گرفت که برای عملیات‌های آینده کارها و برنامه‌ریزی‌هایی انجام شود. مقر اصلی گردان ازلحاظ اردوگاهی، جنگل اهواز بود. مقر دیگری در سد دز داشت که معمولاً هنگام گرمای هوا اگر نیازی به ماندن در مناطق عملیاتی نبود و می‌خواستیم استراحت کنیم، به آنجا می‌رفتیم. در آن تابستان نیروها به سد دز رفتند و اردوشان آنجا بود. تجربیات خوبی هم در طول این پنج‌شش ماه که از تأسیس این گردان می‌گذشت، به‌دست آمده‌بود. نیاز بود که بچه‌ها عملکرد خودشان را بازنگری کنند. ازسوی‌دیگر لازم بود با طیب خاطر فرمانده دسته‌ها و تیم‌ها را آماده کنند و بچینند. آنجا دو اتفاق افتاد: یکی این‌که روی کادر بحث‌های مفصلی شد. علتش این بود که در‌طول این مدت تجربیاتی به‌دست آمده‌بود و بچه‌ها در جلسات شبانه که در چادرها برگزار می‌شد، نقاط ضعف و قوت خود را بررسی می‌کردند که هم کلاس آموزشی و هم ارزیابی برای جایگزینی و چیدن نیروها در گردان بود. تقریباً تغییراتی در رده‌های پایین به‌وجود آمد؛ چون معمولاً در رده‌های بالا، غیراز این بچه‌ها، نیروی دیگری هم نبود که از جایی بیاوریم. برای اینکه بقیه در رده‌های تخصصی بودند؛ برای نمونه آقای شهرکی، که حالا به جهانبخش معروف است، در یکی از گردان‌های تیپ توپخانه بود یا آقای کیخا که در ادوات و دوشیکا بود و نیروهای دیگری که جاهای دیگر بودند. شهید میرحسینی در ردۀ بالاتر استخوان‌بندی گردان و کادر اصلی را بررسی می‌کرد. آن بررسی که ایشان می‌کرد با بررسی‌ای که بچه‌ها در گردان انجام می‌دادند، متفاوت بود. به‌هرحال بررسی‌ها انجام شد و با اصلاحاتی گردان دوباره شکل گرفت. در آن زمان، تقریباً همان کادر کربلای 1 در گردان 409 بود و تغییر آنچنانی به‌وجود نیامد، مگر عده‌ای از نیروهای بسیجی که مرخصی رفتند و نیامدند. معمولاً تعدادی نیرو هم بودند که یکی‌دو ماه قبل از عملیات می‌آمدند و نیروهای آماده‌تری بودند» (مصاحبه با اعرابی، 1396).

گردان از‌لحاظ کادر و سازمان دارای استخوان‌بندی و قدرت خوبی بود. نیروها هم در سد دز درحال آموزش بودند و ازلحاظ آموزش و رزم و آمادگی رزمی توانمند بودند. کادر اصلی گردان از نوع برخورد مسئولان مافوق خود و تأکید آنان بر آموزش‌ها دریافتند که عملیات آینده در منطقه‌ای آبی-خاکی خواهد بود؛ پس به امر آموزش بیشتر اهتمام می‌ورزیدند.

احمد اعرابی از چگونگی برگزاری آموزش‌ و مانور و رزم شبانۀ گردان در سد دز می‌گوید:

«ذهنیتی داشتیم که عملیات آینده در آب انجام می‌شود؛ لذا آموزش‌ها را در سد دز شروع کردیم. شهید قاسم میرحسینی به سد دز آمده‌بود که آمادگی، آموزش‌ها و مانورها را پیگیری کند. بعد به گردان آمد و در کلاس آموزش بچه‌ها که من اداره می‌کردم، نشست. بعداز آموزش به من گفت «آقای اعرابی روی آموزش نظامی بچه‌ها خیلی کار کنید، عملیات آینده عملیات بسیار سختی ا‌ست؛ لذا بچه‌ها را برای روز سختی آماده کنید». به‌جرات می‌توانم بگویم از آن روز برنامۀ آموزش بچه‌ها تغییر کرد. به‌طوری که ما یک‌شب‌درمیان بچه‌ها را برای رزم شبانه می‌بردیم. فشار سنگینی به بچه وارد می‌شد؛ ولی بچه‌ها آمادگی خوبی پیدا کرده‌بودند. ضمن انجام آموزش گردانی به گروهان‌ها اجازه داده شد که آموزش گروهانی را هم انجام دهند تا نیروها حتی با صدای فرماندهان و افراد در شب آشنا شوند تا ارتباط‌پذیری بیشتری داشته‌باشند. تقریباً گردان آماده شده‌بود تا مانور سرزمینی خود را شبیه عملیات آینده انجام بدهد» (مصاحبه با اعرابی، 1396).

گردان 409 حمزه سیدالشهدا(ع) استان سیستان و بلوچستان آموزش‌های خود را سپری کرد. آبان 1365 بود. به همۀ نیروهای لشکر، ازجمله نیروهای این گردان، مانند قبل‌از شروع عملیات کربلای 1 مرخصی داده‌شد. هم‌زمان با اتمام مرخصی نیروها، در آذر 1365 اعزام سپاهیان حضرت محمد(ص) نیز شکل گرفت و نیروهای گردان همراه با اعزام بزرگ سپاهیان حضرت محمد(ص) به منطقۀ جنوب برگشتند.

نیروهای گردان 409 حمزه سیدالشهدا(ع) به سد دز مراجعه کردند. نیروها در سد دز نزدیک‌بودنِ شروع عملیات را احساس می‌کردند. تحرکات، آموزش‌ها و برخوردها با قبل‌از مرخصی متفاوت ‌بود.

گردان از‌قبل آماده‌تر بود و برای شرکت در عملیات لحظه‌شماری می‌کرد.

ردۀ صف فرماندهان سپاه و بسیج اعزامی از استان سیستان و بلوچستان در عملیات کربلای 1

ردیف

نام و نام خانوادگی

مسئولیت

یگان خدمتی

لشکر

تیپ

گردان

گروهان

دسته

1

قاسم میرحسینی

جانشین عملیاتی لشکر

41 ثارالله

 

 

 

 

2

محمدحسین پودینه

مسئول اطلاعات و عملیات لشکر

//

 

 

 

 

3

حبیب‌الله دانش‌شهرکی

فرمانده گردان

//

 

گردان 409

 

 

4

محب‌علی فارسی

جانشین گردان

//

 

//

 

 

5

محب‌علی فارسی

فرمانده گردان

//

 

گردان 409 در ادامۀ عملیات

 

 

6

حسن هراتی اسکندری

جانشین گردان

//

 

//

 

 

7

احمد اعرابی

معاون گردان

//

 

//

 

 

8

غلامرضا شهرکی‌مقدم

فرمانده گروهان

//

 

//

 

 

9

سلطان‌علی علوی

فرمانده گروهان

//

 

//

 

 

10

محمود غزنوی

فرمانده گروهان

//

 

//

 

 

11

شهید عبدالحسین باقری

فرمانده گروهان

//

 

//

 

 

12

محمود دولتی‌مقدم

جانشین گروهان

//

 

//

 

 

13

حسین مسافر

فرمانده دسته

//

 

//

 

 

14

محسن میربهرسی

فرمانده گردان

//

ادوات

گردان 423 الحدید

 

 

15

علی کیخا

جانشین گردان

//

//

//

 

 

16

محمد پودینه

فرمانده گروهان

//

 

گردان 419

 

 

17

غلامرضا قدیمی

جانشین مخابرات تیپ

//

ادوات

 

 

 

18

محمدرضا حیدری‌نسب

مسئول مخابرات گردان

//

 

گردان 409

 

 

19

محمد پودینه (کرج)

مسئول مخابرات گردان

//

 

//

 

 

20

عباسعلی خمّری

معاون گروهان

//

 

//

 

 

21

حسن شهرکی‌پور

فرمانده دسته

//

 

//

 

 

22

محمدعلی زنجیریان

//

//

 

//

 

 

23

مهدی خزایی

//

 

 

//

 

 

24

محمد خلیلی

معاون گروهان

 

 

//

 

 

25

علی کارکن

//

 

 

//

 

 

26

سفر سارانی

فرمانده دسته

 

 

419

 

 

27

اسماعیل سرحدی

فرمانده دسته

 

 

419

 

 

28

غلامرضا کیخا

فرمانده دسته

 

 

419

 

 

29

غلامعلی نوری

فرمانده دسته

 

 

419

 

 

 

ردۀ ستادی مسئولان سپاه و بسیج اعزامی از استان سیستان و بلوچستان در عملیات کربلای 1

ردیف

نام و نام خانوادگی

مسئولیت

یگان خدمتی

لشکر

تیپ

گردان

گروهان

دسته

1

عبدالصمد میرشهرکی

مسئول کارگزینی لشکر

41 ثارالله

 

 

 

 

2

محمدرضا کیخایی

مسئول پرسنلی گردان

//

 

گردان 409

 

 

3

محمدامیر تیموری

مسئول تدارکات گردان

//

 

//

 

 

4

حمزه دهقان

مسئول تدارکات گردان

//

 

//

 

 

5

عبدالعلی میرشهرکی

مسئول تدارکات گردان

//

 

//

در ادامۀ عملیات

 

 

* در این عملیات حبیب‌الله دانش‌شهرکی فرمانده گردان 409 در مرحلۀ اول عملیات مجروح شد و محب‌علی فارسی که جانشین گردان 409 بود به‌عنوان فرمانده گردان در ارتفاعات قلاویزان وارد عمل شد.

* قبل‌از عملیات کربلای 1، عملیات محدودی در محدودۀ تنگۀ کنجانچم اجرا شد که عبدالحسین باقری یکی از فرماندهان گروهان از گردان 409 در خط پدافندیِ آنجا شهید شد.

 

انتهای پیام/

ارسال نظر






captcha
ارسال