فائزون|شهید محمد رضا دشتی رحمت آبادی

شهید محمد رضا دشتی رحمت آبادی

فائزون شهید محمدرضا دشتی رامعرفی می کند این شهید والامقام در بخشی از وصیت نامه اش عنوان کرده است:خواهش میکنم اگر امکان داشت سر بارِ بنیاد شهید نباشید، تا باري بر دوش حکومـت اسـلامی باشد

نام:محمد رضا

نام خانوادگی:دشتی رحمت آبادی

نام پدر:علی اکبر

محل تولد:زاهدان

تاریخ تولد:۱۳۴۸/۹/۱

تاریخ شهادت:۱۳۶۵/۱۱/۸

محل شهادت:شلمچه

تحصیلات:چهارم متوسطه

کدخبر : 3108 | تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۲۳|۰۹:۱۰

به گزارش فائزون در وصیت نامه شهید محمد رضا دشتی رحمت آبادی عبارت های کلیدی وجود دارد که در ذیل آمده است

خدایا به خودت قسم با همه وجود میشناسمت و عاشقت هستم و تو خوب میدانی تا چه حد مشتاق دیدارتم.

 باید از این دنیا رخت برکنی و این سرا، سراي همیشگی تو نیست.

 شما را به روح پاك رسول االله(ص ) مرا ببخشید و عفوم کنید.

 خواهش میکنم اگر امکان داشت سر بارِ بنیاد شهید نباشید، تا باري بر دوش حکومـت اسـلامی باشد.

 حضرت امام خمینی مرا از منجلاب فساد و تباهی نجات بخشیده.

 خدایا با آزادي و اختیار کامل جان را کـه عامـل جـدایی مـن از توسـت بـا سـرور و شـادمانی تقدیمت میکنم.

 این دنیا کوچک و مانند زندان است و عمر هم تمام شدنی.

 برایم گریه و عزداري نکنید تا قلب دشمن شاد [نگردد] و باعث تضعیف روحیه دوستان گردد.

 من از خداوند خواستارم که شهادت در راه خویش را نصیبم گرداند.

 خواهران با حجاب خود موجب استقرار و حرکت انبیاء بشوید.

                                                                                                          بسم االله الرحمن الرحیم

                                                                                                        بسم رب الشهداء و الصدیقین

 به نام او که جان داد و باید بالاخره آن را به او تسلیم نمـود و چـه شـورانگیز! تـسلیمی بـا هدف و آزاد. خدایا به خودت قسم با همه وجود میشناسمت و عاشقت هستم و تو خوب میدانی تا چه حد مشتاق دیدارتم. پروردگارا به فرستادگانت جهت هدایتمان از تـاریکی بـه نـور و رهبـري تـا فـلاح و رستگاري و جانشینان برحقشان آقا و مولایم علی(ع) تا فرزندش مهدي موعود(عجل االله تعالی فرجه الشریف) اعتقاد داشته و پایبند به این سـخنت «أَطیعـوا اللَّـه وأَطیعـوا الرَّسـولَ وأُولی الْأَمرِ منْکُم میباشم و حضرت امام خمینی (مد ضله العـالی) را کـه مـرا از مـنجلاب فساد و تباهی نجات بخـشیده و تـا سـرحد نـوکران سـربازان امـام زمـان(عجـل االله تعـالی فرجه الشریف) در جبهه هاي نور علیه ظلمت به پیش برد، تا آنجا که شاید با شهادت خودم لیاقت دیدار تو را داشته باشم [مرید] هستم و ایشان (امـام خمینـی) را اولـی الامـر خـودم  دانسته، آیت االله منتظري را قائم مقامشان میدانم. خدایا در ایـن لحظـات آخـر کـه تظـاهر سـودي بـه حـالم نـدارد، تـو را بـه رسـولانت و تـو را بـه حـسینت و تـو را بـه سجادت و تو را به مهدیت(عجل االله تعالی فرجه الشریف) و به خمینی ات، قـسم مـرا که سراپا در منجلاب گناه و فساد و تباهی و مادیات غرقم، ببخش و رستگارم فرما، تا شاید لیاقت دیدارت را پیدا نمایم. خدایا بهترین و عزیزترین سرمایه براي بعضیها و کثیف تـرین و پست ترین چیز براي من یعنی جان و زندگی تباهی که عامل جدایی من از تو هـست، بـا آزادي و اختیار کامل با دنیایی از سرور و شادمانی تقدیمت میکـنم و امیـدوارم کـه پـذیرا باشی، خدایا آنچنان به حاج آقا عبادي (نماینده محترم امام در سیستان و بلوچستان و امـام جمعه زاهدان) و حاج آقا مزاري علاقه مندم  و حاضرم تمامی عمـر خـودم و زن و بچـه و پدر و مادرم فداي یک سـاعت زنـدگی ایـشان و یـک سـاعت اقامـت شـان در سیـستان و بلوچستان شود. پیامم به همه برادران و خواهران دینی ام این است که به عظمت خدا، این دنیا کوچک و مانند زندان است و عمر هم تمام شدنی. حال اگر تصادف نکنـی مـریض و سـکته و غیـره دامنگیرت نشود، پنجاه سال، صدسال زنده اي و بالاخره باید از این دنیا رخت برکنی و ایـن  سرا، سراي همیشگی تو نیست. بنابراین راه را انتخاب کن و خوب انتخاب نما و ببین کـه چه میکنی و در چه راهی و عمرت چگونه صرف میشود؟ به هر حال، تو خود و حـدیث مفصل بخوان از [این] مجمل. برادران و خواهران عزیز دینی ام، هستند در میان شما کسانی که زیاد غیبتشان کرده ام و یا حقشان را خورده ام و ضایع نموده ام. به خدا قسم در این لحظات آخر، ترس و وحـشت از عقوبت خدا سراپاي وجودم را فرا گرفته و بر خود میلرزم (البته از لطف و رحمت خدا در مورد گناهان انفرادي و آنهایی که در رابطه با اوست، نا امید نیستم. ولی حقوق افراد را چه کنم؟) شما را به روح پاك رسول االله (ص)مـرا ببخـشید و عفـوم کنیـد کـه سـخت نـادم و پشیمانم من هم در عوض قول میدهم در آخرت آنچه از دستم برآید، برایتان انجام دهـم. پدرم، مادرم، همسر عزیز و مهربانم که خیلی در حقت ظلم نموده ام، فرزندم برادرم احمد و رضا جان و خواهران خوبم مرا ببخشید و حلالم کنید. همینطور کلیه دوستان و آشـنایان و اقوام. وصی من همسرم و برادر بزرگم احمد آقا میباشند و از طرف من در کلیه امور وکیل هستند. در مورد محل دفنم که آیا ساري باشد و یا زاهـدان همـسرم و پـدر و مـادرم بایـد مشترکاً به توافق برسند و هیچ طرف ناراحت نباشند. ولی از پـدر و مـادر عزیـزم خـواهش میکنم به همسرم دلداري دهند و نگذارند دل شکسته و ناراضی شود. چـون روحـم آزرده خواهد شد آخر با همه وجود به زنم علاقه مندم. فرزندم زینب جانم را خدا میداند خیلـی دوست دارم بنابراین در عین حال که خوب تربیتش میکنید و مؤمنه و معتقد و [...] بـراي اسلام خواهد بود. در عین حال هرگز اذیتش نکنید و سـعی کنیـد در یتیمـی بـه او سـخت نگذرد و موقعی [که] بزرگ شد و خواست ازدواج کند (البتـه اصـرار نـدارم و توصـیه هـم نمیکنم) اگر امکان داشت زن پاسدار شود. از همسرم میخواهم کلیه امانتی هاي آقاي سرایانی را اگر بـه زور هـم کـه شـده بـه او برگرداند (امور تربیتی مهم است بنابراین از همسرم مـیخـواهم در ایـن ارگـان حـساس و خیلی مهم و نقش آفرین بماند و خدمت کند. در مورد قرضهایم همچنین سرمایه ام، همسرم اطلاع دارد. قرض هـایم را بدهـد و اگـر چیزي ماند براي خودش و دختر نازم باشد و اصرار ندارم و توصیه هم نمیکـنم ولـی اگـر امکان داشت و احتیاج نداشتند، آنها را به جبهه هدیه کنند. ضمناً خواهش میکنم اگر امکان داشت سربار بیناد شهید نباشند، تا باري بر دوش حکومت اسلامی باشـد. فقـط از بـرادران مسئول خواهش میکنم اگر امکان داشت و مزاحمتی نیست امکان ملاقات همسر، فرزنـد و پدر و مادرم را با حضرت امام خمینی از نزدیک فراهم سازند، تا به جاي مـن هـم زیـارت کنند. سعی شود حدود دو ماه روزه قضا و دو ماه نماز قضا برایم ادا شـود و نمـاز آیـات و غیره را نیز طبق نظر حاج آقا عبادي و حاج آقا مزاري (خصوصاً مسأله خمـس و زکـات و غیره) [را] عمل کنید. همچنین سایر مسائل. حلالم کنید. «خداحافظ» ضمناً برایم گریه و عزاداري نکنید، تا قلب دشمن شاد [نگردد] و باعث تضعیف روحیه دوستان گردد. هر چه هست صرفاً جهت تعلیمات دینی باشد و وصیتنامه دسـت همـسرم باشد. ضمناً شرعاً به همسرم توصیه میکنم بعد از اتمـام مراسـم حتمـاً اگـر بـرایش امکـان داشت ازدواج کند، چون این بیشتر روح مرا شاد میکنـد. ولـی عاجزانـه از او مـیخـواهم مواظب دخترم باشد و باز اگر برایش امکان داشت با پدر و مادرم ترك رابطه نکند و آنها را  دلداري دهد.

 

یـــاران همـــه ســـوي عـــشق رفتنـــد                                                             بــــشتاب کــــه تــــا ز ره نمــــانیم

اي خــــون حماســــه در رگ دیـــــن                                                                  برخیــــز نمــــاز خــــون بخــــوانیم

65/2/28 چون وقت کم بود و خیلی عجله داشتم نتوانستم آنچه را در دلم هـست و مـیخـواهم بنویسم. خداحافظ همگی دشتی 65/2/28

   وصیتنامه اي دیگر

                                                                                                        بسم االله الرحمن الرحیم

 اللهم طهر قلبی من النفاق و عملی من الرّیا و لسانی من الکذب و عینی من الخیانۀ»بار پروردگارا، دل مرا از آلودگی گناهان پاك گردان و اعمال مرا از ریا، و زبان و چشمم را از دروغگویی و خیانت باز دار. پدر و مادر عزیز و گرامیم: میدانم که زحمات بسیاري را براي مـن متحمـل شـده ایـد مـادرم مـیدانـم کـه بیـدار خوابی هاي  زیادي را کشیده اي. پدرم میدانم که زحمات بسیار زیادي را بـراي مـن تحمـل کرده اي و فرزندتان را دوست دارید و حاضر نیستید حتی یک لحظه از او جـدا شـوید و او هم همچنین. ولی عظمت خون حسین(ع )چنین ایجاب مینماید کـه در دفـاع از اسـلام شرکت کنم، و خودم را در برابر خونهاي ریخته شده، مسئول بدانم و ایمان و اعتقادم را بـه اسلام تحکیم بخشم. من از خداوند خواستارم که شهادت در راه خودش را نـصیبم گردانـد و مـرا در شـمار افراد صالح قراردهد. (اللهم الرزقنا توفیق الشهادة فی سبیلک) بارالها شهادتی که تنهـا در راه تو باشد و هیچ منظور دیگري در کار نباشد و به خاطر ریا و بردن نام شهید نباشد. پدر و مادرم که از جانم عزیزتر هستید میدانم که شما را بـسیار اذیـت کـرده ام امـا بـه بزرگواري خودتان مرا ببخشید و براي آمرزش گناهانم دعا کنید. خواهر برادر گرامیم اعتقاد به صحنۀ دفاع و جنگ در برابر تجاوزگر طبق فرمودة قرآن کـه «وقَاتلُوهم حتَّى لَا تَکُونَ فتْنَۀٌ ویکُونَ الدینُ للَّه«  مرا به جبهه و جنگ در برابر تجاوزگر کشانده است. خداوند اگر شهادت را نصیبم گرداند من و دیگر شهیدان با خون خود و شما خـواهران بـا حجـاب خود موجب استقرار حرکت انبیاء که انشاءاالله همان حرکت ماست بـشوید. بـرادرانم ایمـان خود را نسبت به اسلام مستحکم کنید و تا آنجا که ایجاب مینماید در جبهه ها حضور پیـدا کنید و در برابر خون به ناحق ریختۀ شهیدان احساس مسئولیت نمایید. دامادهاي عزیز امیدوارم که قدر اسلام را دانـسته باشـید و بـه خـدمت آن مـشغول باشـید و در انجـام وظیفه هاي خود همچنان که ائمه پایدار بودند، شما هم پایـدار باشـید. و همچنـین در برابـر عهدهاي خود که «ان العهد کان مسئولاً  یعنی هر کسی در برابر عهدي که بسته است بایـد مسئول باشد.

 

 

ارسال نظر






captcha
ارسال