فائزون|همه بانوان خود را در غمِ فراق شهید با مادر یا همسر وی شریک می‌دانستند/ دلجویی از جانبازان و خانواده‌های شاهد و ایثارگر از مهم‌ترین فعالیت‌هایی آن زمان بود

نقش موثر بانوان در دفاع مقدس؛

همه بانوان خود را در غمِ فراق شهید با مادر یا همسر وی شریک می‌دانستند/ دلجویی از جانبازان و خانواده‌های شاهد و ایثارگر از مهم‌ترین فعالیت‌هایی آن زمان بود

دلجویی از جانبازان و خانواده‌های شاهد و ایثارگر از مهم‌ترین فعالیت‌هایی بود که در آن زمان انجام می‌دادیم؛ چراکه احساس می‌کردیم آنچه بیش از همه اضطراب و نگرانی خانواده‌ها را تسکین می‌دهد دلجوییِ عاطفی است.

کدخبر : 30337 | تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۰/۱|۰۹:۴۵

به گزارش فائزون؛ نقشِ زنان در دوران دفاعِ مقدس اگر بیشتر از رزمندگان نبوده، قطعاً کمتر از آنان نیز نبوده‌است؛ چراکه اگر خاطر رزمندگان از پشتِ جبهه‌ها و پشتیبانیِ جنگ مطمئن نبود، قطعاً نمی‌توانستند با طیب خاطر در آن دوران نقش‌آفرینی کنند. بسیاری از زنانِ شجاعِ این بلاد دوشادوشِ مردانِ خود در عرصه‌های مختلف دفاع مقدس می‌درخشیدند. در ادامه به شرح مختصری از کارهای آنان خواهیم پرداخت:

  1. از همان روزهای آغازین جنگِ تحمیلی زنان به‌صورتِ خودجوش برای جمع‌آوریِ کمک‌های مردمی ‌اعم از نقدی و غیرنقدی در مساجد و دارالقرآن‌ها و حتی خانه‌های بزرگانِ محله گرد هم می‌آمدند و پس‌از تفکیک و بسته‌بندی اجناس و مواد غذایی آنها را همراه با وجوه نقد به جبهه می‌فرستادند.
  2. همان‌طورکه توضیح داده شد، کمک‌های غیرنقدی نیاز به تفکیک و بسته‌بندی داشت. تعدادی از خواهران مواد خوراکی را برحسب فاسدشدنی یا خشک‌بودن جدا و بسته‌بندی می‌کردند تا ‌سلامت و مطلوب به ‌دستِ رزمندگان در مناطقِ عملیاتی برسد. البسه، پتو و اقلامی از این قبیل نیز با توجه به فوریت و برحسبِ نیاز به مناطق مختلف نوار مرزی در غرب و جنوب‌غربی ارسال می‌شد.
  3. در هنگامِ اعزام همسران و فرزندانمان به جبهه‌های حق علیه باطل به‌صورت گروهی حضور داشتیم و تلاش می‌کردیم تا فضایی روحانی و معنوی ایجاد کنیم. با انجام مراسمِ گذشتن از زیر قرآن و اسپند دودکردن و ذکر صلوات‌های مکرر محیط را پیوسته عطر و بویی معنوی می‌دادیم. تلاش بر این بود تا جداشدن فرزندان یا همسران برای بدرقه‌کنندگان دشوار نباشد. هنگامی ‌که همسر خودم در سال 1359 عازمِ جبهه بود پس از آنکه به زیارت قریب ‌القربا، علی‌بن‌موسی‌الرضا(ع) رفت، غسل شهادت کرد و پس‌از عبور از زیرِ قرآن عازمِ مناطق جنگی شد و به آرزوی خویش رسید.
  4. شرکت در تشییعِ پیکر شهدا، احساسِ خاصی را در وجود همه می‌پروراند. ملکوتی‌بودنِ فضای این مراسم سبب می‌شد تا تمایل برای حضور در تمام ‌مراسمات تشییع در وجود بانوان ریشه بدواند. بانوان همه خود را در غمِ فراق آن شهید با مادر یا همسر وی شریک می‌دانستند. چنانچه نمی‌توانستم در تشییع شهیدی شرکت کنم، آن روز برایم تلخ و ناگوار بود. دلجویی از جانبازان و خانواده‌های شاهد و ایثارگر از مهم‌ترین فعالیت‌هایی بود که در آن زمان انجام می‌دادیم؛ چراکه احساس می‌کردیم آنچه بیش از همه اضطراب و نگرانی خانواده‌ها را تسکین می‌دهد دلجوییِ عاطفی است.
  5. بی‌شک همسران و مادران در غیاب مردانِ خانه می‌بایست تمامِ امور مربوط به یک خانواده را انجام می‌داند. چون بنده شخصاً به‌عنوانِ همسر شهید در غیابِ همسرم هم نقش پدر و هم مادر خانواده را ایفا کرده‌ام. اما این مهم است که با وجود همة مشکلات هیچ‌گاه زنی نسبت‌به وضعیت و سختیِ اوضاع و احوال آن ایام شکایت نداشت، بلکه همه آن را از الطاف الهی و نوعی آزمایش می‌دانستند.

مبحث درمان و پرستاری از مجروحانِ جنگی نیز موضوعی حساس و بزرگ بود. عده‌ای از بانوان و به‌ویژه افرادی که کم‌و‌بیش اطلاعات پزشکی داشتند، با همسران و مادرانِ جانبازان همراهی و همکاری می‌کردند. بسیاری از بانوان حتی با نگهداریِ شبانه‌روزی از جانبازی که وضعیت حادی داشت، سهم بسزایی در بهبود و بازگشت آنان به شرایط عادی زندگی ایفا کرده‌اند.

مادرِ شهید محمدرضا حیران، خانم عصمت عیالوار (بدرقة فرزندان برای اعزام به جبهه):

پسرم محمدرضا در سن جوانی داوطلبانه عازمِ جبهه شد و من و پدرش هم بدون مخالفت او را روانة خط مقدم کردیم. چهار بار به جبهه اعزام شد و در آخرین بار که عازمِ جبهه شد، گفت «می‌رود تا راهِ کربلا را باز کند». مدتی گذشت و هیچ خبری از او نشد. شب‌ها و روزها چشم انتظار پسرم بودیم تا قامتِ رعنای جوانمان را ببینیم؛ امّا این انتظار هشت سال طول کشید. پسرم مفقودالاثر شده‌بود و بعد از هشت سال، مشتی استخوان به خانه بازگشت؛ اما همین استخوان‌ها برای چشمانِ منتظرِ ما التیام‌بخش بود.

او نمونه‌ای از مادرانِ فداکار است که در طول هشت سال دفاع مقدس خودش فرزندانش را برای اعزام به جبهه بدرقه کرده‌است. همة مادرانِ رزمندگان و ایثارگرانِ هشت سال دفاع مقدس فرزندانشان را برای دفاع از اسلام بدرقه می‌کردند؛ با وجود اینکه می‌دانستند احتمال بازگشت فرزندشان کم است و شاید شهید، اسیر یا مجروح شود.

ارسال نظر






captcha
ارسال