فائزون| سرزمین اسلام محدودیت ندارد و ما هم برای هدف جهاد می‌کنیم

وصیت‌نامه شهید؛

سرزمین اسلام محدودیت ندارد و ما هم برای هدف جهاد می‌کنیم

شهید رحمت‌الله بامری در بخشی از وصیت‌نامه‌اش عنوان کرده است، سرزمین اسلام محدودیت ندارد و ما هم برای هدف جهاد می‌کنیم.

کدخبر : 38105 | تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۴/۳|۰۹:۲۸

به گزارش فائزون، شهید رحمت الله بامری فرزند مهیم در ۱۰ شهریورماه ۴۵ در ایرانشهر به دنیا آمد و در سوم آذرماه ۶۶ در محل اشنویه به شهادت رسید.
 
این شهید بزرگوار در وصیت‌نامه خود نوشته است؛

باید بجنگیم تا رفع فتنه بشود و برای دین خدا بجنگیم تا قرآن بماند و ریشه و درخت اسلام باقی بماند و با قطره خون شهدا آبیاری شود و ثمره بدهد و از ثمره درخت اسلام برای گسترش دین اسلام در تمام جهان استفاده بشود و از میوه‌های درخت پرثمر اسلام به کشورهای آفریقا و خاورمیانه و خاور دور و جاهای دیگر صادر کنیم، تا مردم از این میوه نجات بهره ببرند و از جاهلیت و غفلت نجات پیدا بکنند، چون سرزمین اسلام محدودیت ندارد و ما هم برای هدف جهاد می‌کنیم.
 
 چون قرآن کریم که فوق کتاب‌های آسمانی دیگر است و فوق کتاب‌های مخلوقات است به ما وعده داده است و همچنین پیامبر اسلام حضرت دررابطه‌با اسلام گفته که بزرگ‌ترین نصیب در اسلام به اهل فارس می‌رسد محمد (ص) خطاب به اعراب آن زمان می‌گوید: همین اهل فارس هستند که اسلام واقعی را به شما نشان خواهند داد در آینده که ما واقعاً الان که با کفر حزب بعث عراق می‌جنگیم به یاد همان روایت پیامبر می‌افتیم و می‌دانیم که پیروز هستیم؛ چون باهدف و از ذریه پیامبر امام امت است که با رهنمودهای پیامبرگونه‌اش تمام اسلام و فرزند حضرت زهرا (س) جهان را آگاه کرد خداوند از عمر همه ما بکاهد و بر عمر این بزرگ مرجع جهان بیفزاید.
 
قسمت دوم از بیوگرافی خودم بنده در روستای دلگان همورتی متولد شده‌ام و در خانه‌ای محروم بزرگ شدم.
 
 مدرسه را تا سوم راهنمایی در شهرستان ایرانشهر خواندم و بعد توسط روحانی مبارز جناب حجت‌الاسلام آقای سجادی به حوزه علمیه راه پیدا کردم.

چون از کوچکی علاقه شدید به قرآن داشتم و مدت چهار سال در شهرستان ایرانشهر درس خواندم در حوزه علمیه که توسط آقای سجادی افتتاح شده بود و بعد توسط آقای سجادی معرفی شدم به حوزه علمیه قم و مدت سه سال است که در حوزه علمیه قم مشغول تحصیل بوده‌ام و در سال ۱۳۶۴ در قم ازدواج کردم و از همسرم در شب تولد حضرت زهرا (س) خداوند یک دختر به من داد که اسمش را فاطمه گذاشتم و چیزهایی که از بنده باقی می‌ماند مثل کتاب و چیزهای دیگری اگر باشد از دخترم هست فاطمه و امیدوارم که مادرشان این دختر را خوب تربیت کند تا یک خدمتگزاری باشد برای اسلام.
 
 قسمت سوم - پدر و مادر بنده در روستای خودم هستند و هنوز هم در کپر که از چوب درخت خرما درست می‌شود، زندگی می‌کنند و بنده به آنها کمک می‌کنم. در ضمن بنده اگر شهادت در راه خدا نصیبم شد، در قم دفنم کنید و پدر و مادرم را بیاورید.

قسمت چهارم - مقدار ۱۵۰۰ تومان طلبه‌ای به اسم ظاهری که در مدرسه علمیه بعثت است از بنده می‌خواهد، از حقوقم بگیرید و به او بدهید. به امید پیروزی اسلام بر کفر جهانی. خدایا تا انقلاب مهدی (عج) خمینی را نگه‌دار. «والسلام»
 
انتهای خبر/ س

ارسال نظر






captcha
ارسال