فائزون سردار شهید رجبعلی محمدزاده را معرفی می کند:
سردار شهید رجبعلی محمدزاده در دوم اردیبهشت سال ۱۳۴۰ در روستای «نوده» خراسان شمالی و در خانوادهای متوسط و مذهبی دیده به جهان گشود. عشق به اهل بیت و حضور در هیئتهای عزاداری و به دوش کشیدن علم اباعبدا…الحسین از جمله ویژگیهایی است که یکی از دوستان دوران کودکی او همواره از آن یاد میکند. این عشق و علاقه تا سالهای آخر عمر شهید محمدزاده همراه او بود، به گونهای که حتی در سالهایی که مسئولیتهای سنگین بر عهده داشت، هرگاه در ایام عزاداری امام حسین علیهالسلام توفیق حضور در هیئت رزمندگان اسلام در بجنورد را پیدا میکرد، با شستن ظروف غذا ابراز خدمت و ارادت میکرد .
دوران نوجوانی و جوانی او با سالهای اوجگیری انقلاب اسلامیهمزمان بود و هنوز یاد و خاطره حضور او در مبارزه با رژیم ستمشاهی برای اطرافیانش زندهاست . پس از پیروزی انقلاب اسلامیو تشکیل بسیج، از نخستین کسانی بود که با شنیدن ندای امام خمینی برای پیوستن به این سازمان اقدام کرد .
آغاز جنگ تحمیلی فصل تازهای در زندگی سردار شهید محمدزاده رقم زد. سال ۱۳۶۱ رسما وارد سپاه شد. دفاع جانانه رجبعلی محمد زاده در تثبیت خط جزیره مجنون در عملیات خیبر در سال ۱۳۶۲زمینه آشناییاش را با سردار شهید نورعلی شوشتری فراهم کرد و این آشنایی تا لحظه پرواز روح ملکوتی اش در پاییز ۸۸ سیستان و بلوچستان، او را همراه دیگر سردار بزرگ خراسانی نگهداشت.
رزمندگان خراسانی شرکت کننده در عملیات بدر در سال ۱۳۶۳، خاطره رشادت و شجاعت شهید محمدزاده را هنگامی که سردار شهید برونسی، فرمانده تیپ جوادالائمه به شهادت رسیده بود، در دفع حملات دشمن به خاطر دارند . بعد از عملیات بدر، به عنوان جانشین فرمانده یگان دریایی لشکر ۵نصر به ادامه خدمت پرداخت. حضور ظفرمند در عملیات والفجر ۸ و دیگر عملیاتهای بزرگ و کوچک سپاه اسلامیدر جنوب و غرب مانند عملیات نصر۶ و ۸ و بیتالمقدس۲ و کربلای ۱۰ درعمق خاک عراق که به آزادی شهر حلبچه انجامید، از دیگر خاطرات به جا مانده از حضور او در پستفرماندهی گردان خط شکن نصرا… است . بچههای گردان نصرا… به خوبی به یادمیآورند که «آقا رجب» در جریان تک مهران در بهار ۶۵ با پای برهنه آر.پی.جی به دوش به شکار تانکهای دشمن میپرداخت . زخمیشدن شدید در جریان عملیات کربلای۴ او را برای مدتی از حضور در جبهه دور داشت، اما هنوز بهبود کافی نیافته بود که بار دیگر در جمع رزمندگان گردان نصرا… حضور یافت و تا پایان دفاع مقدس از پای ننشست . بعد از پایان جنگ تحمیلی، دوره عالی نظامیدافوس را با موفقیت پشت سر گذاشت و در آذر ۱۳۶۹ به عنوان رئیس ستاد تیپ جوادالائمه(ع) منصوب شد . از سال ۱۳۷۳ تا پایان ۱۳۷۶ به عنوان جانشین فرمانده این تیپ مسئولیت ۹۰ کیلومتر از نوار مرزی با عراق را بر عهده گرفت.
هنوز عرق بازگشت از مرزهای غربی بر تنش خشک نشده بود که تابستان ۷۷ برای مقابله با شرارت اشرار در شرق کشور راهی خطوط مرزی در جنوب خراسان گردید و در همین زمان به عنوان فرمانده تیپ جوادالائمه (ع) منصوب شد. ماموریتی که سه سال به طول انجامید و فضای بسیار امنی برای مردم خراسان در مرزهای شرقی به یادگار گذاشت .
سال ۱۳۸۱ به عنوان معاون عملیات لشکر ۵ نصر مشغول بهکار شد. مسوولیتی که تا سال ۱۳۸۴ و تقسیم خراسان به سه استان ادامه یافت. تقسیم خراسان باعث شد تا مردم خراسان شمالی فرصت بیشتری برای استفاده از خدمات سردار شهید محمدزاده در کسوت فرماندهی تیپ جوادالائمه(ع) پیدا کنند، اما ناامنی در جنوب شرق کشور باعث شد تا این سرباز فداکار ولایت در معیت سردار شهید شوشتری راهی سیستان و بلوچستان گردد و مسئولیت تیپ مستقل سلمان و فرماندهی قرارگاه شهید حسنی را بر عهده گرفت. پس از ایجاد تغییرات ساختاری در سپاه، فرماندهی سپاه سلمان سیستان و بلوچستان به وی سپرده شد، آخرین مسئولیتی که در صبحگاه خونین ۲۶ مهر ۱۳۸۸ با پرواز روح ملکوتیاش در شهرستان سرباز استان سیستان و بلوچستان به پایان رسید. از این شهید گرانقدر دو فرزند دختر و یک فرزند پسر به یادگار مانده است.
همچنین فائزون وصیت نامه سردار شهید رجبعلی محمدزاده را منتشر می کند:
وصیت نامه رجبعلی محمد زاده
به نام خدا
« در هم کوبنده ی مستکبران و ظالمان »
وَ لا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوُا فی سَبیلِ اللهِ اَمواتاً بَل اَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقوُنَ
سوره آل عمران / آیه 169
با درود و سلام به رهبر کبیر انقلاب ، امام خمینی و ملّت مسلمان ایران و با درود و سلام به روان شهیدان اسلام ، از صدر اسلام ، تا کربلای حسین ( ع ) و از کربلای حسین ( ع ) ، تا کربلای ایران .
خطاب به ملت :
هم اکنون که چند سال از انقلاب اسلامی می گذرد ، دشمنان خدا « آمریکا و صهیونیست ها » از یک طرف و « مردم مؤمن و مسلمان » از طرف دیگر در مِیدانی به وسعت ایران ، ستیزشان به نمایش گذاشته شده است .
از همان اوایل انقلاب ، ابرقدرت ها ، توطئه های رنگارنگی ، برای براندازی جمهوری اسلامی کرده اند . ابتدا با محاصره ی اقتصادی ، جریانات گنبد و کردستان ، ترور شخصیت ها ، حمله ی نظامی به طبس ، کودتا و سپس از همه مهم تر « جنگ تحمیلی » رژیم حلقه به گوش و سر سپرده ی « صهیونیستی – امریکائی » صدام عفلقی ، علیه جمهوری اسلامی ایران . استکبار جهانی ، خواست از طرق مذکور ، خاصه « جنگ تحمیلی » آن هم به وسیله ی نوکری خود فروخته « به تمام معنی » ، جمهوری اسلامی ایران را که تبلوری از اسلام راستین می باشد به زانو در آورد . ولی با یاری خداوند و مقاومت یکپارچه ی امت اسلامی « ارتش ، سپاه ، بسیج » و . . . خیلی زود ، صدام مجبور به عقب نشینی شد .
در حال حاضر ما در وضعیتی هستیم که به هیچ وجه با مسامحه و کم کاری سازگار نیستیم . نباید از انقلاب ، انتظار کمک داشت ، بلکه باید به انقلاب کمک کرد . لذا صبر و استقامت را پیشه ی خود سازید و همه برای یک جنگ طولانی مهیا شوید . بیائید دست در دست هم ، خرابی ها را به سرعت بازسازی کنیم . بیائید انقلاب فرهنگی را به معنای واقعی در جامعه پیاده کنیم . بیائید مطیع خمینی عزیز که او مطیع خداست باشیم . امام عزیز را تنها نگذاریم .
برادران و خواهران و امت حزب ا ... و همیشه در صحنه : تنها راه نجات اسلام و پیروزی نهایی انقلاب اسلامی ، پیروی همه جانبه از امام امت ، ابراهیم زمان ، خمینی کبیر می باشد . سعی کنید در راه امام که همان راه حضرت محمد ( ص ) است قدم بردارید و الاّ در خواهید یافت که قدم برداشتن در راه های دیگر به نابودی یک ملّت و نهضت می انجامد . گِرد محور امامت و ولایت جمع شوید و از تفرقه بپرهیزید .
خطاب به منافقین :
شما جوانان عزیز ، که بازیچه ی دستِ مشتی « غرب زده و شرق زده » واقع شده اید ، لحظه ای بیندیشید که برای چه کسی کار می کنید ؟ جز برای منافع آمریکا و شوروی ؟ . در مقابل چه کسانی ایستاده اید ؟ جز در مقابل اسلام و آرمان های مقدس آن و مردمی که شما به دروغ دم از آن ها می زنید ؟ . بیائید از این مسیر توبه کنید وگرنه همانند دوستانتان ، به دست حزب ا ... به سزای اعمال خود خواهید رسید . بنده ، شما را به حکم وظیفه ی شرعیم ، به اطاعت از نائب بر حق امام زمان ( عج ) آگاه می کنم و هشدار می دهم که انحراف از خط « ولایت فقیه » ، طی کردن مسیر هلاکت و نابودی است . فراموش نکنید که همگی در محشر ، باید جوابگوی خون شهدا و رسول ا ... ( ص ) باشیم .
خطاب به خانواده :
مادرم : افتخار تو این باشد که فرزندت در راه خدا شهید شده و تو باید برای تمامی مادرانی که می خواهند فرزند به جامعه تحویل دهند یک مادر نمونه باشی . امیدوارم مرا حلال کنی و ببخشی . چرا که زحمات طاقت فرسای تو در شب های سرد زمستان و روزهای گرم تابستان ، هنوز دارد بدنم را نوازش می دهد . مادر عزیز و مهربانم : همه ی آن محبت های گرم تو را به یاد دارم . ولی چه کنم که نتوانستم آن ها را جبران کنم . امیدوارم بتوانم با شهادت خود ، مدال افتخاری برای شما در دنیای واقعی باشم .
پدر عزیزم : مرا حلال کن و به خود ببال که توانستی با زحمات سنگین و با دست های پینه بسته ی خود که بوسه ی افتخار من بر آن ها باد ، فرزندی این چنین در راه او هدیه کنی .
خواهر عزیزم : الگوی تو زینب ( س ) است . زیرا اگر زینب ( س ) برادرش حسین ( ع ) شهید شد ، تو هم برادرت شهید می شود . چون الگوی من حسین ( ع ) بود و الگوی تو نیز زینب ( س ) باشد . زینبی باش . چه نسبت به فرائض دینی و چه نسبت به حجاب . و تو باید الگو از زینب ( س ) و فاطمه ( س ) بگیری .
برادرانم : از همه ی شما ، معذرت و پوزش می خواهم و طلب حلالیت دارم . سعی کنید هر چه بیشتر و بهتر به انقلاب و اسلام خدمت نمائید .
صحبتی هم دارم با روحانیون . ای روحانیون متعهد و مسئول . ای عزیزان : به معرفی هر چه دقیق تر اسلام محمد ( ص ) همت گمارید و با نوشتن کتاب های ارزنده ، مکتب اسلام را برای این نسل ، آن چنان که هست معرفی کنید و بر امّت حزب ا ... و همیشه در صحنه است که با پیروی از « روحانیت در خط امام » و متعهّد ، بتوانند از این انقلاب و دستآوردهای آن به خوبی پاسداری کنند .
خطاب به ملت و خانواده :
در پایان از همه ی کسانی که مرا می شناسند ، خاضعانه تقاضا دارم « دو رکعت نماز شب اول قبر » را برایم بخوانند .
آخرین وصیتم را برای تمامی امت حزب ا . . . و خانواده ی عزیزم که جزء ناچیزی از حزب ا . . . هستند دارم :
اول این که : خودسازی را فراموش نکنید . دوم : این که به نحو احسن انجام وظیفه کنید و هر مسئولیتی که به عهده دارید به خوبی انجام دهید که انقلاب و اسلام در حال کنونی نیاز شدید به خدمت بیشتر دارد .
والسلام علیکم و رحمه ا . . .
خدایا خدایا : تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار * از عمر ما بکاه و به عمر او بیفزا * رزمندگان اسلام نصرت عطا بفرما * معلولین و مجروحین شفا عنایت فرما * زیارت کربلا نصیب ما بفرما * لیاقت شهادت به ما عنایت فرما * آمین یا رب العالمین
19 / 12 / 1363 رجبعلی محمد زاده