فائزون شهیده نسیمه زارعی دادکانی را به نقل از کتاب اسوه های صبر و ایثار معرفی می کند.
زندگی سر شار از فراز و نشیب هایی است که آدمی را در لحظه لحظه زندگی به یاد خداوند می اندازد و زندگی شهیده نسیمه زارعی همراه با سختی و مشکلات طاقت فرسایی بود که براستی گویی خداوند از بدو تولد ، آسایش و راحتی این فرشته ی آسمانی را در دنیای باقی رقم زده بود و این دنیای فانی برای افزایش ایمان او بود چرا که نوزادی نسیمه همزمان بود با جنگ تحمیلی و حضور پدر در خدمت سربازی ، و بعد ا ز آن هم سختی شغل پدر به عنوان کارگر ساده در کارخانه ی بافت بلوچ وقتی برای حضور در کنار خانواده برای او نمی گذاشت. نسیمه تقریباً از کودکی خود هیچ نفهمید و پای به سن تعلیم و تربیت گذاشت و پدر و مادر با تمام تنگ دستی که داشتند هیچگاه دخترشان را از نعمت درس خوان محروم نکرده و نسیمه نیز بدون هیچ شکایتی مسیر خانه تا مدرسه را با پای پیاده طی می کرد و مشکلات را با توکل به خدا تحمل کرد و بعد ا ز اتمام دوران راهنمایی در سال 1381 با رضایت خویش و موافقت والدین با یکی از آشنایان ازدواج کرد. اولین ثمره زندگی مشترک فرزند پسری بود که نامش را محمد امیر گذاشتند.
نسیمه به شوهر و پسرش عشق می ورزید و همواره شکر خداوند را بجا می آورد تا اینکه در سال 84 دومین فرزند نسیمه بدنیا آمد و او را عماد نام نهادند .
شب عید قربان سال 1386 بود این خانواده 4 نفره در حال استراحت بودند تا صبح زود به عیدگاه بروند و نماز عید را اقامه کنند نزدیک صبح صدای تیر اندازی و درگیری از اطراف به گوش رسید و به علت همجواری منزل نسیمه با مسجد موجب ترس و وحشت آنها شد و سراسیمه از منزل خارج شدند و متوجه شدند که گروهک تروریستی برای ایجاد نا امنی مقداری مواد منفجره در مسجد نگهداری می کردند که توسط سربازان گمنام آقا امام زمان (عج) شناسایی شدند و درگیری صورت گرفته است به محض خروج نسیمه از منزل گلوله یکی از اشرار به سر او اثابت و موجب شهادت این بانوی پر تلاش می شود.