زمینههای پیدایش
ساف که مخفف سازمان آزادیبخش فلسطین میباشد، در سال 1964 بوسیله سران عرب در کنفرانس اتحادیه عرب بوجود آمد. یکسال قبل سران کشورهای نامبرده در چنین کنفرانسی تصمیم گرفتند تا گروهی را که نماینده تمام مردم فلسطین باشد و تحت نظارت رسمی اعراب فعالیت نماید، بوجود آورند. اعراب که ترس داشتند با ناکامی بینالمللی مواجهه گردند و از صحنه بازی خاورمیانه خارج شوند، به فکر بسط و توسعه نفوذ سیاسی خود بر گروههای فلسطینی افتادند تا از این رویکرد به دو هدف عمده دست یابند:
1. بازیگری در پشت صحنه نبرد خاورمیانه که کنترل پیشروی و عقبنشینی گروه تحت نظارت را همیشه در دست داشته باشند، و در مواقع مناسب بهرهبرداری که تأمین کننده منافع نوعی آنها باشد از آن صورت گیرد.
2. رهایی همیشگی از پدید آمدن حزب و گروه مستقل فلسطینی که با منافع و خواستههای سران عرب همخوانی و یا تضاد داشته باشد و در شرایط خاص سران را تحت فشار قرار دهد، یا آنان را به دنبال سیاستهای خودش خواسته و ناخواسته بکشد.
رهبران ساف
رهبری ساف را طی سالهای 1964 تا 1969 احمد شقیری یحیی عوده به عهده داشتند. از سال 1969 تا 1974 مرحله دیگری در تاریخ "ساف " بچشم میخورد که در آن نخبگان فلسطینی پس از شکست ارتشهای عربی در سالهای 1948 و 1956 و 1967 از رژِیم اسرائیل، عزم استقلال کردند و رهبری ساف را نپذیرفتند. حتی بر گفتگوهای جمال عبدالناصر و وزیر خارجه آمریکا انتقاد کردند و از چنین رفتاری نسبت به سرنوشت خودشان بشدت ابراز ناراحتی کردند. آنزمان سیاست جدید اعراب این بود که بهر قیمتی شده خواستههای خود را که ناشی از راضی کردن غرب است، بر فلسطینیان تحمیل کنند. در این میان که ساف به استقلال نسبی دست پیدا کرده بود در سازمان ملل در سال 1974 شناسایی شد و به عنوان ناظر در سازمان ملل متحد پذیرفته شد. این رسمیت بینالمللی به ساف وجهه و اعتباری خاص بخشید که مشارکت فعال نخبهگان فلسطینی و شناسایی رسمی از جانب دیگر کشورها را در پی داشت. از آن پس "ساف " سفیران و کارداران و دیپلماتهایی به کشورهای دیگر فرستاد و بر روابط دیپلماتیک خود عمق و وسعت قابل توجهی بخشید. سران عرب نیز در اکتبر 1974 تنها "ساف " را نماینده قانونی و مشروع مردم فلسطین به رسمیت شناختند و اختیار تأسیس حاکمیت فلسطین را به او واگذار کردند. یکماه بعد عرفات در نوامبر 1974 بعنوان نماینده مردم فلسطین در مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی کرد. وی که در یک دست تفنگ و در دست دیگر شاخه زیتون را گرفته بود از حاضرین خواست که شاخه زیتون که سمبل صلح میباشد، بر زمین نیفتد. این نقش ویژه "ساف " و اهمیت بینالمللی وی مرهون تلاشهای استقلالطلبانه گروههای فلسطینی بود که بعدها به دست فراموشی سپرده شد.
"ساف " تحت نظارت تنها فتح از سالهای 1947 تا 1988 گروه فتح به فکر تسلط کامل بر ساف بر آمده علی رغم مشارکت فعال کلیه گروههای فلسطینی؛ فتح با توجه به امکانات مالی و نظامی و منابع انسانی که در اختیار رهبر آن قرار داشت "ساف " را در بینش سیاسی و رفتار معتدل خویش محصور کرد. و ریاست "ساف " را از آن خود نمود. با توجه به فشار صهیونیسم و صلح مصر با آن رژیم در 1978 معروف به کمپ دیوید از یکسو و درگیری جنبش امل لبنان و "ساف " از سوی دیگر سیطره فتح را بیش از گذشته بر "ساف " گسترش داد.
"ساف " بیشتر به سیاست خارجی پرداخت و مسایل داخلی فلسطینیها را به دست فراموشی سپرد.
ساختار تشکیلاتی ساف
"ساف " که از گروههای مستقل فلسطینی و افراد دیگر بوجود آمده بود، نمودار تشکیلاتی آن متناسب با سیاستهای داخلی و خارجی خودش تنظیم شده است. "ساف " 3 نهاد مهم و چندین نهاد دیگری نیمه مستقل و تابع را در خود جای داده است که هر یک نقش ویژه و کارکرد خاصی دارد:
1.امور سیاستگذاری و اجرای سیاست داخلی و خارجی فلسطین.
2. امور اجتماعی و مردمی فلسطین.
3. امور هنری و خدماتی فلسطین.
کمیته اجرایی ساف
این کمیته توسط احمد شقیری در سال 1964 شکل گرفت و مسؤولیتهای زیر را عهدهدار است:
1.نمایندگی ملت فلسطین
2. نظارت بر تشکیلات سازمان
3. صدور ایین نامه اجرایی
4. اجرای سیاست مالی و تنظیم بودجه
شورای مرکزی ساف
این شورا در سال 1971 بوجود آمد. حلقه رهبری واسطه بین شورای ملی و کمیته اجرایی قرار دارد.
این شورا هر سه ماه یکبار جلسه دارد. اعضای شرکتکننده کمیته اجرایی، رئیس شورای ملی، فرمانده ارتش و نماینده گروههای دیگری است که داخل "ساف " فعالیت میکنند.
ارتش آزادیبخش فلسطین
این ارتش تحت نظارت غیرمستقیم کشورهای عربی بانی "ساف " فعالیت میکند. واحدهای آن و درجه و سلسله مراتبش مانند ارتشهای سوریه و عراق و مصر است. این ارتش شش هزار افسر و سرباز دارد که بخش اعظم آن در سوریه استقرار دارد. بودجه مالی آن را کشورهای عربی و سایر نهادهای فلسطینی تأمین میکند. پس از شکست اعراب در 1967 این ارتش کاملاً از هم گسیخته به نظر میرسد.