به گزارش
فائزون، غلامرضا پور جوادیان در پنجم بهمنماه سال ۱۳۳۹ در زابل متولد شد و در تاریخ ۲۴ دیماه ۱۳۶۱ در سومار به شهادت رسید.
این شهید در وصیتنامه خود نوشته است؛
بسمالله الرحمن الرحیم
ندای هل من ناصر ینصرنی امام شهیدمان حسین از آنسوی کوههای غرب در صحرای کربلا هنوز به گوش میرسد و قلب عاشقان راهش را در خود میسوزاند. ولیکن خوشا به حال آن عاشقی که خدایش توفیق دهد، با خلوص پاک و نیتی که تنها و تنها برایخدا باشد، این راه را بپیماید و قفس تنگ و تاریک تن را بشکند و روحش پروازکنان به معشوق واصل گردد، زیرا که دنیا با تمام دورنگیها و چهرههای نفاق و منافقان برای عاشقان الله بسیار کوچک است و تحمل ناکردة. من یک سرباز و فرزند امام خمینی هستم. اینک با یاری خدا به جبهه میروم و [برای] تداوم انقلابم و امنیت میهنم پای در پوتین میکنم و خدا را یاری میطلبم، و از او میخواهم که هدایت کند، از شما میخواهم که این حسین زمان، خمینی بتشکن را تنها نگذارید و دستورات او را موبهمو اجرا کنید.
شما ای پدر و مادرم استدعا دارم خود را از صبرکنندگان قرار دهید و خدای را شکر کنید همچون فرزندی پروراندید که در راه اسلام با کافران جنگ کند. همسرم امیدوارم که شما همچون زینب (س) باشید و در تربیت فرزندمان کوشا باشید. از برادرم میخواهم که دنبالهروی امام بزرگوارمان خمینی بتشکن باشد مکتبی که شهادت دارد اسارت ندارد اکنون که میخواهم به جبهه بروم، نه برای پیروزی ظاهری بر عراق، بلکه برای انجام تکلیف همان تکلیفی که خداوند بر دوش، انسان نهاد و به حق که شانههای انسان از تمام کوهها مناسبتر برای تحمل این بار است، زیرا کوهها نیز نتوانستند این بار را تحمل کنند بله همان تکلیفی که بر دوش پیامبر اکرم (ص) نهاده شد و از آن به بعد نیز بر دوش هر کس که خود را پیر و مکتب او بداند است و میزان ارزشهای انسانی در هرکس به میزان قدرت تحمل این بار است، و این ایستادگی و مبارزه با طاغوت درونی و طاغوت برونی جهانی، این جنگ ایران و [...]عراق نیست، بلکه این جنگ حق و باطل است، جنگ هابیل و قابیل است، جنگ موسی و فرعون جنگ پیغمبر (ص) و کفار قریش، جنگ معاویه و جنگ امام علی (ع)، و جنگ یزید و امام حسین (ع) است.
این جنگی است که از روز خلقت بشر تا روز ظهور امامزمان (عج) وجود داشته و خواهد داشت. حال این بر ماست که در این جنگ کدام طرفی باشیم. فکرگوشت و تخممرغ و بنزین را از سرخود برای چند لحظه هم که شده بیرون کنند و با خویشتن دمی روراست باشند، از امام خمینی بهعنوان یکجهت یاب و یک قطبنما استفاده کنیم، ردپای او را بگیریم و به دنبالش برویم.
کلمهای که برای من زیباتر از هر چیز بود .«مادر» مادر جان سلام. چه کلمه قشنگی امیدوارم خدا ما را ببخشد و در نبودن من گریه نکن: همسر عزیزم امیدوارم بتوانی مرا ببخشی بهخاطر این زندگی کوتاه و پرمشقتی که با من داشتی خود بهتر میدانی چه علاقهای به تو داشتم و دارم، تمام زندگی خود را به تو سپردم و از آنها برای خوشبختی دختر عزیزم اعظم استفاده کن، او را همچنان بزرگ کن که من آرزو داشتم.
انتهای خبر/