واقعاً برای یک رزمنده جبهه خانه عشق بود

کد مطلب: 37853  |  تاريخ: یکشنبه ۳ اردیبهشت ۱۴۰۲  |  ساعت: ۱۱:۴۹


وصیت‌نامه شهید؛

واقعاً برای یک رزمنده جبهه خانه عشق بود

شهید علیرضا نومسلمان در وصیت‌نامه خودنوشت: واقعاً برای یک رزمنده جبهه یک‌خانه عشق بود.

به گزارش فائزون، شهید علیرضا نومسلمان در یکم اسفندماه سال ۱۳۴۶ در زابل متولد شد و در تاریخ ۱۱ آبان‌ماه ۱۳۶۵ در فرودگاه زاهدان به شهادت رسید، پیکر مطهرش در گلزار شهدای زابل به خاک سپرده شد.

این شهید در وصیت‌نامه خود نوشته است؛

بسم‌الله الرحمن الرحیم

ریاست محترم بنیاد شهید زابل سلام‌علیکم.

 با سلام فراوان به رهبر کبیر انقلاب اسلامی و سلام به تمام خون شهیدان من وقتی به جبهه اعزام شده‌ام از همین اول اعزام یک فکر داشتم که چون بجنگم و چون تفنگ در دست گیرم تا بتوانم کاری برای رزمندگان کنم.

 من وقتی غروب دل‌تنگ بودم می‌نشستم بر روی سنگ بزرگی یک خاطر داشتم آن را در وصیت‌نامه‌ام نوشتم.

آن هم این بود که می‌خواستم بنویسم که من همیشه خوشحال هستم که بیشتر زندگی‌ام را در جبهه جنگ بگذرانم واقعاً برای یک رزمنده یک‌خانه عشق بود؛ چون آدم تمام زندگی را جلوی چشم خود دید.

من وصیت می‌کنم برای برادران که بیندیشید واقعاً چه جایی است . وقت جنگ، جنگ است آن هم چه جنگی و چه شوری صفایی دارد. من به برادر کوچکم وصیت می‌کنم وقتی که بزرگ شده راه من را ادامه دهد.

تا من هم خوشحال شوم وقتی را با عملیات ما دیدند اشهد را می‌خواندم و خدا را شکر می‌کردم که می‌خواهم در این راه خدا کشته شوم؛ ولی نه قسمتم در این راه نبود باز برگشتیم برای هم رزمندگان تعریف می‌کردیم که واقعاً جای شما خالی بود در این عملیات هم عملیات نبود؛ بلکه یک رؤیا بود برای ما یک پیرمردی در حدود ۵۰ساله بود که می‌گفتم به‌سوی من ۶ تا پسر داشتم و آنها را قربانی همین راه کردم و خود من هم آمدم تا راه این ۶ تا پسر را ادامه دهم آنها یک مادری پیری دارند و آن هم تک‌وتنها در شهر مرند است و او چشم‌به‌راه است من در این راه خدا کشته شوم وقتی که این سخن‌های پیرمرد ۵۰ساله را شنیدم واقعاً در فکر فرورفتم گفتم کاشکی من هم در این راه کشته می‌شدم آخرین عملیات بود که می‌خواستیم برویم گفتم اول وضو بگیرم و نماز را در سنگر پر خونین بخوانم که واقعاً نماز در این سنگرها چیست بعد شروع به گریه و راز نیاز کرده‌ام، گفتم خدایا مگر [من] عامل این جنگ نیستم؛ بلکه من این گناهی را در نزد خدا کرده‌ام؛ بلکه خود نمی‌دانم؛ ولی این همیشه در نزد خدا دعا می‌کنم؛ ولی من وصیت می‌کنم که حداقل همین برادرها راه من را ادامه دهند و پدر و مادر عزیزم و غم‌دیده من هیچ‌وقت برای من گریه نکنی هیچ‌وقت سروصدا نکنی؛ چون من خودم راه را انتخاب کرده‌ام خود من راضی بودم در این راه خدا کشته شوم من این وصیت‌نامه را نوشتم که دست کسانی برسانید که واقعاً آن را بخوانند و سر مشقی برای آنها شود این وصیت‌نامه من بود که در جبهه جنگ نوشتم و پدر و مادر عزیزم این وصیت‌نامه را سر مزارم بلندبلند بخوانید تا همه بفهمند که این شهید چه علاقه‌ای به جبهه و این جنگ داشت.

 علیرضا نومسلمان نام پدر صفدر علی

انتهای خبر/

 



چاپ خبر