من برای رضای خدا و پیامبر اسلام به میادین نبرد با کفار آمده‌ام

کد مطلب: 37776  |  تاريخ: دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۲  |  ساعت: ۰۹:۲۳


وصیت‌نامه شهید؛

من برای رضای خدا و پیامبر اسلام به میادین نبرد با کفار آمده‌ام

شهید عبدالغنی ملازهی در وصیت‌نامه خودنوشت: من برای رضای خدا و پیامبر اسلام به میادین نبرد با کفار آمده‌ام.

به گزارش فائزون، شهید عبدالغنی ملازهی هفتم خردادماه سال ۱۳۴۸ در نیکشهر متولد شد و در تاریخ هفتم بهمن‌ماه ۶۵ در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای نیکشهر به خاک سپرده شد.

این شهید در وصیت‌نامه خود نوشته است؛

بسم‌الله الرحمن الرحیم
با سلام و درود بی‌کران بر منجی عالم بشریت و سلام بر شهیدان راه حق مادر مهربان برادران و خو اهرم فاطمه، زهرا، سلام‌علیکم. امیدوارم که هیچ‌گونه ناراحتی از طرف من نداشته باشید مادر جان من که از روزی‌ که پدرم را ازدست‌داده‌ام، شما را ندیدم از اینکه نسبت به حق مادری شما بی‌احترامی کرده‌ام مرا حلال کنید که شما مادری مهربان دل‌سوز بوده‌اید من خیلی علاقه داشتم که بیایم شما و برادران عزیزم را زیارت کنم؛ اما خدا نصیب من نکرد.

 مادر جان از این که من از دنیا رفته‌ام ناراحت نباشید. چون من برای رضای خدا و پیامبر اسلام به میادین نبرد با کفار آمده‌ام. اگر من شهید شدم بر من گریه نکنی من راضی نیستم که بر من کسی گریه کند. برادرم مجید جان از اینکه من شهید شدم تو برادر بزرگ‌تر فاطمه و موسی و کریم بخش هستی. هرگز آنها را نگذار که درب منزل کسی لقمه بگیرند.

مجید جان - فاطمه جان - موسی جان - کریم بخش جان ناصر جان اسد جان نسیبه جان من برادر شما هستم، مرا حلال کنید. اگر از من بدی دیده‌ای حلالم کنید و از واحد بسیج سپاه پاسداران نیک‌شهر خواستار و خواهش می‌کنم که این تکه زمین من که در پیرشیک است اجازه ندهد کسی بر روی آن ساختمانی یا چیزی بسازد. چون اگر من شهید شدم پنج برادر کوچک‌تر از خودم دارم. زمین متعلق به آنهاست. امیدوارم که یک دستگاه ساختمان برای برادران و خواهران من که صغیر هستند و کسی را ندارند در آن زمین بسازد.

 دیگر عرضی ندارم. از مادر و برادر و مادربزرگم خیر بی‌بی خواستارم که برای نمازهای قضای من نماز بخوانند و دعای خیر و مغفرت از خداوند بطلبند.

مادر جان لالی بی‌بی ناراحت نباش تو به‌عنوان مادر من بودی از شهادت من ناراحت نباشید و به مادرم عایشه و فرزندانش سلام برسان، بگو مادر جان تو هم برایم زیاد زحمت کشیده‌ای. اما چه‌کار کنم برای رضای خدای بزرگ به میدان جنگ می‌روم.

اگر شهید شدم خودش حافظ ماست چون برای یاری دین او می‌رویم.
 از طرف من مادر جان به لال بی‌بی -عایشه- لاخاتون - آمنه - سارا - خدابخش - پیرمحمد - حسین حاج عبد - مادرم شمس خاتون و از مرادبخش و گل بی‌بی و تمام اهل منزل و عمو چهارشنبه و داد محمد - سلام برسان و حلالم کنید.

 از طرف من به برادرم محمد رفیق - عیسی و علی‌ - محمد، قادر، سلام برسان از طرف من به پدرم یعنی عموی مهربان عبدالله سلام برسان و بگو عزادار غنی نباش هرگز، هرگز.

 به عمویم عیسی با اهل منزلش سلام برسان؛ چون مدتی است ندیدم او را و خواهرم حاجی در بی‌بی و حاجی موسی را سلام برسان و از ایشان حلالیت بطلب - من به امید خدا دارم می‌روم به میادین رزم عملیات کربلای ۴٫۵

برادر رزمنده عبدالغنی ملازهی کوچک شما
انتهای خبر/ https://asrehamoon.ir/vdcgz79qwak9nx4.rpra.html



چاپ خبر