دفاع از وطن و آرمان انقلاب تحمل رنج های اسارت را آسان ساخت/۲ بار استحمام در ۲۸ ماه اسارتِ ‏اردوگاه تکریت

کد مطلب: 37003  |  تاريخ: سه شنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۰  |  ساعت: ۰۸:۰۰


حکایت سودای عشق و اسارت؛

دفاع از وطن و آرمان انقلاب تحمل رنج های اسارت را آسان ساخت/۲ بار استحمام در ۲۸ ماه اسارتِ ‏اردوگاه تکریت

دو تن از جانبازان جنگ تحمیلی با بیان اینکه دفاع از وطن و آرمان انقلاب تحمل رنج های اسارت را آسان کرد، گفتند: ایمان قلبی و اراده محکم رزمندگان اسلام سد محکمی دربرابر ارتش تا دندان مسلح رژیم بعث عراق بود.

به گزارش  فائزون به نقل از عصرهامون، چهارم شعبان سالروز ولادت علمدار کربلا، حضرت ابوالفضل عباس (ع) روز ‏جانباز و یادآور رشادت های عباسِ حسین (ع) شیرمرد دشت نینوا و رهروان راستین و جان برکف او ‏در هشت سال دفاع مقدس است‎.‎

حضرت عباس(ع) پرچمدار بزرگ اسلام و به عنوان نماد بصیرت دینی و ایثار در تاریخ اسلام شناخته ‏می‌شود؛ علمداری که پاسدار حرم اهل بیت(ع) بود زیرا در سه برهه زمانی حکومت علوی(ع)،‌ ‏حاکمیت حسنی(ع) و قیام حسینی(ع) با تمام وجود در کنار امام عصرش باقی ماند و این شجاعت ‏گواه جانبازی او در راه اسلام است‎.

امروز بهانه ای است برای قدردانی از کسانی که سرو دست دادند و تا به امروز با درد و رنج زندگی ‏کردند تا ما در آرامش و آسایش زندگی کنیم.
 
تا آخرین نفس پای آرمان های انقلاب ایستاده ایم

جمعه حسین بر آزاده و جانباز ۵۰ درصد هشت سال دفاع مقدس در گفت و گو با خبرنگار ما بیان کرد: ‏در روزگار ما هنوز نسلی زندگی می کنند که حرف هایشان برای جوان ترها بوی تازگی دارد، تازگی از ‏جنس تعجب و حیرت که آن نسل چه چیزها را به چشم دیده اند.‏

وی افزود: جانبازان قهرمانان ماندگار هشت سال دفاع مقدس هستند که برای دفاع از نظام مقدس ‏جمهوری اسلامی ایران مقابل رژیم بعث عراق جانانه در خط مقدم جبهه های حق علیه باطل حضور ‏داشتند.‏

این جانباز سراوانی  ادامه داد: هشت سال با کمترین امکانات مقابل دشمن تا دندان مسلح جنگیدیم ‏اما از آن به عنوان جنگ یاد نمی کنیم بلکه می گوییم دفاع مقدس، و به مقدس بودن این دفاع اعتقاد ‏داریم چرا که هشت سال مقابل زیاده خواهی دشمنان انقلاب از نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران ‏دفاع کردیم.‏

وی با اشاره به اینکه ۳۲ ماه در اسارت بعثی ها بسر برده است، اضافه کرد: خاطرات تلخ و شیرین ‏فراوانی از آن ایام به یاد دارم، تمامی اسرا رنج و مشقت های فراوانی را به دلیل شکنجه های ظالمانه ‏رژیم بعث عراق تحمل کردند اما ذره ای از آرمان های خود کوتاه نیامدند.‏

حسین بر تصریح کرد: رزمندگان و جانبازان همانطور که در اسارت برای پایداری نام مقدس جمهوری ‏اسلامی ایران شکنجه های فراوانی را تحمل کرده اند هم اکنون نیز تا آخرین نفس برای انقلاب ایستاده ‏و جان خود را فدا می کنند.‏

این جانباز سراوانی گفت: جانباز بودن برای من سعادت است و از روزی که مجروح شده ام تا کنون ‏همه مشکلاتی که پیش رو داشته ام را زیبا دیده ام.‏

اصرار برای رفتن به جبهه داشتم

شهرام کول زاده یکی دیگر از آزادگان و جانبازان دوران دفاع مقدس بیان کرد: پس از پیروزی انقلاب ‏اسلامی و با توجه به شرایط پیش آمده در کشور و حمله دشمن بعثی عراق با دستور آمریکا و دیگر ‏اربابانش و کمک های مالی و تسلیحاتی به صدام، حضور همه آحاد مردم در جبهه های جنگ حق علیه ‏باطل برای دفاع ازکیان مقدس جمهوری اسلامی ایران بنا به فرمایش امام راحل یک تکلیف شرعی بود ‏بنابراین بنده هم شوق حضور در دفاع مقدس را داشتم که به علت سن کم، فرماندهان وقت بسیج ‏اجازه حضور در جبهه را نمی دادند‎.

به گفته وی، پس از ۲ بار حضور مرحوم پدرم که منجر به مجروحیت و جانبازشدن وی در سال ۶۴‏‎ ‎در ‏عملیات والفجر هشت شد با وجود اینکه تک پسرخانواده و محصل سال اول رشته علوم تجربی ‏دبیرستان شهید کیخا زابل بودم و آموزش های اولیه نظامی و عقیدتی را نزد شهید بزرگوار سردار ‏محمد علی میرزایی که افتخار همسایگی باایشان را داشتم و دیگر مربیان در پایگاه بسیج مسجد ‏محله هاشم آباد گذرانده بودم و فقط ۱۵ سال و ۳ ماه سن داشتم با اصرار و التماس و پیگیری های ‏زیاد و پا درمیانی پدرم مسئولین بسیج شهرستان زابل در اجازه اعزامم به جبهه های جنگ را دادند‎.

این جانباز با بیان اینکه، لحظه اعزام، بسیارخوشحال کننده و غیرقابل وصف برایم بود و گویا هرآنچه ‏از دنیا خواسته را به من داده اند، اضافه کرد: به منطقه عملیاتی فاو اعزام شدم که بهترین درس های ‏معنوی، شجاعت و تعصب به اسلام واقعی، کشور و ناموس را از همرزمان وفرماندهان دلیر و شجاعم ‏کسب کردم و پس از سپری شدن مدت ماموريت با اندوه فراوان از همرزمانم جدا شدم و بعد از آمدن ‏به زابل واقعا ناراحت بودم و حال وهوای جبهه درتمام وجودم رخنه کرده بود‎.

وی ادامه داد: با حضور سردار شهید حاج قاسم میرحسینی قائم مقام لشکر ۴۱ ثارالله در مجتمع ‏تحصیلی رزمندگان و سخنرانی ایشان مبنی بر لزوم حضور نیروهای آموزش دیده نظامی به خاطر ‏شرایط خاصی که پس از لو رفتن عملیات کربلای ۴ در جبهه های جنگ حق علیه باطل ایجاد شده بود، ‏به اتفاق تعداد زیادی از دوستان رزمنده احساس تکلیف کرده و در تاریخ ۱۹ بهمن ماه ۶۵به منطقه ‏عملیاتی شلمچه که نقطه استراژیک وحساس نظامی برای ایران وعراق بود، اعزام شدم‎.

کول زاده افزود: پس از مرور آموزش های نظامی و عقیدتی لازم در مرحله سوم و تکمیلی در عملیات ‏کربلای ۵ هنگام پیشروی در کانال پرورش ماهی معروف شلمچه به علت اصابت ترکش خمپاره ازناحیه ‏کتف و دست شدیدا مجروح شدم که به کمک همسنگر م "حاج ایرج البرز" پس از حدود ۴ کیلومتر ‏پیاده روی به درمانگاه صحرایی رسیدم و پس از معاینه و بستن اتل که به علت شدت جراحت خرد ‏شدن استخوانهای دست راستم بود به بیمارستان شهید بقایی اهواز و از آنجا به علت تعداد زیاد ‏مجروحان و نبودن فضا و امکانات مجروحان را به ورزشگاه تختی اهواز شدم و در نهایت پس از ۱۰ روز ‏بستری در بیمارستان به دلیل کمبود امکانات و شدت خونریزی دستم با یک فروند هواپیمای ۱۳۰‏‎ ‎نظامی ما را به بیمارستانهای مختلف مشهد اعزام ودر بیمارستان ۱۷ شهریور بستری و مورد عمل ‏جراحی قرار گرفتم.‏

وی اذعان کرد: پس از بهبودی در ۳۱ فروردین ۶۷ در جبهه و منطقه عملیاتی شلمچه حضور یافتم که ‏در عملیات تک دشمن در ۴ خرداد۶۷ مورد اصابت تیر مستقیم به صورت قرارگرفتم که دوستان با ‏چفیه محل خونریزی را بستند‎.

وی اظهار کرد: این درگیری ازساعت چهار صبح شروع شده بود که رزمندگان شجاع ایرانی تا غروب ‏مقاومت کردند اما به علت کمبود مهمات و تعداد زیاد نیروهای نظامی کشورهای مختلف در میان ‏نیروهای عراقی و وجود تانکهای جنگی زیاد محاصره شدیم و به اسارت درآمدیم که باورش بسیار ‏سخت بود‎.

در طول ۲۸ ماه اسارت فقط ۲ بار استحمام کردم‎

وی در بخش دیگر سخنان خود اظهار کرد: شهادت دوستان و همرزمان خیلی برایمان سخت بود اما ‏شجاعت و مقاومت در جبهه و دوران اسارت و زیر شکنجه های وحشیانه دشمن از استعانت خداوند و ‏ائمه اطهار و شوخیهای به زبان محلی از لحظات شیرین اسارت بود‎.

کول زاده اضافه کرد: اوقات فراغت درجبهه با ورزش و در اسارت هم به فراگیری آموزشهای درسی و ‏سیاسی و حفظ سوره های قرآن سپری می شد؛ اما چون در اردوگاه ۱۲‏‎ ‎تکریت مفقود الاثر بودم ‏امکاناتی نداشتم به طوری که در طول ۲۸ماه اسارت فقط ۲ بار استحمام با آب ولرم آن هم با یک تکه ‏صابون کوچک لباسشویی و هر پنج نفر زیر یک دوش، را داشته ام‎.

وی گفت: با وجود تمام سختی های دوران جنگ و اسارت اما در هر جا که به وجودم نیاز باشد به ‏عنوان یک سرباز کوچک در خدمت مردم و نظام هستم به طوری که اگر به گذشته برگردم بازهم برای ‏دفاع از شرف و ناموس نظام با تمام وجود در جبهه حضور می یابم.‏
 
انتهای پیام/‏



چاپ خبر