فائزون|شهید احسان پارسی

شهید احسان پارسی

فائزون شهید احسان پارسی رامعرفی می کند این شهید والامقام در بخشی از وصیت نامه اش عنوان کرده است،دوست دارم، همسرم در زندگی و در جامعه زنی محجوب، متین، کم برخورد و مبارز باشد.

نام:احسان

نام خانوادگی:پارسی

نام پدر:محمد حسین

محل تولد:زاهدان

تاریخ تولد:۱۳۳۹/۳/۲

تاریخ شهادت:۱۳۶۰/۱۲/۸

محل شهادت:دوست محمد زابل

تحصیلات:-

کدخبر : 3050 | تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۲/۵|۱۰:۰۶

به گزارش فائزون در وصیت نامه شهید احسان پارسی عبارت های کلیدی وجود دارد که در ذیل آمده است

گذشته [ ها] پایۀ آینده اند، اصلاح کننده روح بشرند، آموزنده درس های وفاداری اند .

من در پیشگاه خداوند تعالی تعهد و پیمانی بسته ام که باید بر آن عمل نمایم.

دوست دارم، همسرم در زندگی و در جامعه زنی محجوب، متین، کم برخورد و مبارز باشد.

جامعۀ ما جامعۀ یزید بعد از امام حسین(ع) نیست که احتیاجی به زینب باشد جامعۀ ما جامعۀ مدینه زمان حضرت رسول (ص) ) است و باید در این جامعه هم خود رابسازند برای فتح مکّه برای فتح قبله گاه و برای فتح ارز ش های انسانی و اسلامی.

خداوندا از تو می خواهم که همسرم را در مسیر خودت و در مسیر پیامبرت و در مسیر امامان خودت قرار دهی.

واجب است اطاعت از نایب امام زمان( عج) حضرت امام خمینی.

 

                                                                                                               بسم الله الرحمن الرحیم
 چون عازم جبهه هستم تصمیم گرفتم تا اولاً تو را در جریان گذاشته باشم . ثانیاً وصیت هایم را بکنم و بالاتر این که تحلیلی بر زندگی خودم و تو داشته باشم . گذشته ها گرچه گاهی اشتباهاتی در آن هست می توانند بزرگ ترین عامل در تصحیح و تشویق در آینده باشند .گذشته ها، که خاطره های تلخ و اشتباهات آن بید ار کننده و اصلاح کننده است و خاطره های پیوستگی، محبت، روزهای لذت بخش و همۀ آن چه رضایت به آن داشتیم و داریم باعث تکامل و رشد روح و اخلاق و دلیلی بر وفاداری ها بود. آن ها م یتوانند گویای این باشد که عشق می تواند چه نیرویی را ایجاد کند و صداقتی را برانگیزد و به وفادار چگونه مفهومی رابخشید. گذشته ها همیشه می توانند برای آینده درس باشند گذشته [ ها] پایۀ آینده اند، اصلاح کننده روح بشرند، آموزنده درسهای وفاداری، دوست داشتن و گذشتن از خود به خاطردوست و خلاصه محو شدن در دوست و او را با خود یکی کردن و خود [ را] در او گم شدن و بالاخره با بالاترین توصیف در دوست فنا شدن.من در پیشگاه خداوند تعالی تعهد و پیمانی بسته ام که باید به آن عمل نمایم ، آن که باعث و دلیل بر تحو لی عظیم در روحیه من شد تو بودی . تو بودی که مرا از وادی محدود زندگی ماد ی و با یک عصبیت مذهبی خانی، به وادی بزرگ و دنیای معنوی و اخلاقی بابینش های وسیع و خداگونه، رهنمون گشتی البته تو عاملی از عوامل خدا و نعمتی ازنعمات الهی بوده که خداوند در مورد من عنایت فرموده است.دوست دارم، همسرم در زندگی و در جامعه زنی محجوب، متین، کم برخورد و مبارز باشد. تا در کنار آن عفت و پاکیزگی او حفظ شود البته در این جا لازم است به معنای مبارزاشاره کنم و آن این که مبارزة یک زن به این معنا نیست که خوب شعار بدهد ، خوب در مجامع عمومی شرکت کند و خوب سخنرانی انقلابی کند.جامعۀ ما جامعۀ یزید بعد از امام حسین (ع) نیست که احتیاجی به ز ینب (س) باشدو سخنرانی های زینب (س)جامعۀ ما جامعۀ مدینه زمان حضرت رسول (ص) است باید در این جامعه هم خود را بسازند برای فتح مکّه برای فتح قبله گاه و برای فتح ارزش های انسانی و اسلامی، انشاءالله . از خدای بزرگ می خواهم که تو را در پناه خودش حفظ فرماید و نیروی عمل به احکام اسلام به تو عطا فرماید . چون عازم جبهه هستم باید که وصیت خودم را هم بکنم.وصیت من به تو این است که:خداوندا، از تو می خواهم که همسرم را در مسیر خودت [ و در مسیر خودت ] و در مسیر پیامبرت و در مسیر امامان خودت قرار دهی و او را در زندگی پناه باشی.همسرم- من تمامی زندگیم را به تو مدیونم . انسان بودنم را، احسان بودنم را و کلاً وجودم را به تو مدیونم و من از عهدة ادای این دین برنیامدم . از تو می خواهم که این دین را بر من ببخشی . در زندگی چیزی از مال دنیا ندارم و البته نخواستم که داشته باشم . ولی آن چه از کتاب، آلبوم عکس و کلیۀ وسایل زندگی دارم به تو می دهم به هر صورتی که خواستی استفاده کن . مقداری وسایل و مهمات در چمدانم در زاهدان هست آ ن ها را هم به توسط برادر حجت برسان. « حرکت اسلامی » برادران افغانیم در زابل مقداری پول نقد دارم که آن ها از پدرم خواهد بود به دلیل این که تاکنون بیش از پنجاه هزار تومان به خاطر مصارف غیر عادی از ایشان گرفته ام. از تو می خواهم که در مرگ من گریه نکنی و هرگز اجازه ندهی که دیگران هم گریه کنند ، بلکه اگر مراسمی بود و از تو پرسشی در مورد من کردند ، با حالتی برخوردار از آرامش جواب بده و بگو او را به خدا هدیه دادم، تا دشمن از این شجاعت بترسد و دوست از این عمل پند گیرد.حلقه ام را بفروش و پولش را به حساب جنگ زدگان واریز نما . چرا که با کوله بار گناهی که من بر دوش دارم دیگر نمی شود جواب آن را در پیشگاه باری تعالی بدهم.در خاتمه از تو می خواهم برایم دعا کنید خداوند گناهان بسیار زیادم را ببخشد . برای
 تو و برای همۀ آن ها که تو باید به آن ها بیاموزی واجب است اطاعت از نایب امام زمان( عج) حضرت امام خمینی.
 ۱۳۵۹/ ۱۲/ ۱۲ تهران

 

ارسال نظر






captcha
ارسال